وقتی کاروان حکومتی مأمون وقتی به توس رسید به خاطر کسالت امام رضا صلوات الله علیه چند روزی را در آنجا متوقّف و در باغ حمید بن قحطبه منزل گزید. بنابه قولی در همین زمان و مکان بود که حضرت را به شهادت رساندند.
البته در باره ی کیفیّت شهادت علیّ بن موسی الرّضا صلوات الله علیه از تاریخ و روایات، مطالب متعددی استفاده میشود و با بررسی اجمالی آنها پرسش هایی مطرح می شود که : آیا مأمون حضرت را مریض کرده یا به صورت طبیعی کسالت بر حضرت عارض شده و بعد مأمون در این کسالت حضرت را مسموم نموده و به شهادت رسانیده است؟
آیا آن حضرت به وسیلهی انگور مسموم شده و یا به واسطهی اناری که غلام مأمون با دست زهر آلوده برای حضرت دانه کرده است ؟
آیا حضرت در حجّرهی مأمون مسموم شده یا در حجّرهی خود؟
این ها مواردی است که به حسب ظاهر متضادند. ولی طبق آنچه که در تاریخ و روایات نقل شده و تفصیل آن به زودی خواهد شد،
مأمون چند مرتبه نسبت به حضرت رضا صلوات الله علیه سوء قصد نمود و نقشهی قتل حضرت را طرّاحی و اجرا کرد و از آن طرف به حسب ظاهر نشان میداد که از اراتمندان و علاقهمندان ان بزرگواراست؛
بنابراین چه بسا مخفیانه خود مأمون به صورت مخفیانه موجب عارض شدن کسالت اوّلیه بر حضرت شده باشد، ولی کسی متوجّه این مطلب نشده؛ چرا که اگر میخواست حضرت را یک دفعه به قتل برساند یقینا رسوا میشد، اگر چه برخی از مورّخین اهل سنّت نوشتهاند که حضرت به واسطهی زیاد خوردن انگور از دنیا رفتند) !! ) ولی این مطلب را هیچ عاقلی نمیپذیرد.
به هر حال چگونگی مسمومیّت امام رضا صلوات الله علیه را به دو صورت بیان میکنند:
1. آن حضرت در حجّره مأمون با انگور مسموم شد.
2. این که در حجرهی خود به وسیلهی اناری که غلام مأمون با دست زهر آلوده برای حضرتش دانه کرده بود مسموم شد.
روشن است که هردو روایت قابل جمع هستند؛ یعنی ممکن است مأمون مسمومیّت حضرت را در دو مرحله اجراء کرده است تا در بین مردم شهادت آن حضرت را طبیعی جلوه دهد.
به عبارت دیگر: ممکن است مرحلهی اوّل یک زهر خفیفی در قالب میوهای به حضرت خورانیده تا کسالت بر بزرگوارعارض شود و مرحلهی دوم زهر کاری و مهلک در قالب میوه دیگر وارد بدن
آن حضرت نموده تا آن بزرگوار را به طور کامل از پای در آورد و به هدف شوم خود برسد. آن سان که در روایتی آمده است:
مأمون نگذاشت که تا یک شبانه روز بدن حضرت را دفن کنند؛ چرا که با تشییع جنازهی حضرت هر لحظه ممکن بود آشوب و شورشی برپا گردد. چون عدّهای از مردم فهمیده بودند که مأمون آن حضرت را به شهادت رسانیده و سر و صدای آنها بلند شده بود که چرا مأمون فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله را به ناحق شهید کرده است.
از این رو مأمون محمّد بن جعفر عموی علیّ بن موسی الرّضا صلوات الله علیه و عدهای از آلابوطالب را خبر کرد و با گریه و اظهار اندوه، بدن آن حضرت را به ایشان نشان داد و گفت: ببینید که جسم علیّ بن موسی الرّضا صلوات الله علیه صحیح و سالم است و از جانب ما هیچ آسیبی به حضرت نرسیده است.
آن گاه محمّد بن جعفرگفت: برو بیرون و فتنهی مردم را خاموش گردان و آنها را متفرّق کن.
به همین جهت محمّد بن جعفر با مردم گفت و گو کرد وآن ها پراکنده شدند و شبانه بدن مبارک حضرت را غسل داده و دفن نمودند.(1)
1) منتهی الامال: ج 1 ص 541.