دانشمند والا مقام ابن بابویه قمی رحمه الله درعیون اخبار الرّضا صلوات الله علیه به سند معتبر چنین نقل میکند:
اباصلت گوید : که یک روز قبل از شهادت حضرت رضا صلوات الله علیه خدمت حضرتش بودم.
حضرت فرمودند: ای اباصلت! به این قبّهای که قبر هارون الرشید
در آن است وارد شو و از چهار طرف قبر او مشتی از خاک برگیر و نزد من بیاور.
من طبق دستور حضرت وقتی آن خاکها را آماده کردم. حضرت آن خاکی را که مربوط به پشت و پایین و بالای سر هارون بود، بویید و بر زمین ریخت و فرمود: مأمون قصد دارد مرا پشت سر هارون دفن کند که قبر او قبله ی من قرار گیرد و دستور میدهد که آن ناحیه را حفر کنند، ولی زمانی که کلنگ میزنند و به صخرهای می رسند اگر تمام کلنگ داران توس جمع شوند، نمیتوانند آن را حرکت دهند.
وقتی حضرت خاک سمت قبله را بویید، فرمود: به زودی دفن من در این موضع خواهد بود، پس امر کن که این محل را حفر کنند تا ضریحی نمایان شود و امر کن که لحد آن را دو ذراع و یک شبر(1)
بسازند وحق تعالی هر اندازه که خواهد آن را گسترده خواهد نمود و آن را باغی از باغهای بهشتی میگرداند.
سپس فرمودند: در آن هنگام از جانب بالای سر قبر رطوبتی ظاهر میشود، همان وقت آنچه را که به تو میآموزم بخوان تا به قدرت اِلاهی آن قدر آب میجوشد که لحد را فرامیگیرد و ماهیان کوچکی در آب ظاهر میشوند و این نانی که به تو میدهم برای آنها در آب ریزه کن تا آن ماهیان بخوردند. سپس ماهی بزرگی ظاهر میشود و آن ماهیان ریزه را میبلعد، سپس ناپدید میشود.
پس در آن هنگام دست خود را در آب بگذار و این دعایی که به تو تعلیم میکنم قرائت کن تا آب بر زمین فرو رود و قبر خشک گردد. و بایستی این اعمال تو در حضور مأمون باشد.(2)
1) هر ذراع نیم متر و هر شبر یک وجب است.
2) عیون اخبار الرّضا صلوات الله علیه ج 2 ص 242.