هرثمة بن اعین میگوید:
یک شب، تا چهار ساعت از شب گذشته نزد مأمون بودم. وقتی اجازهی مرخّصی داد، از او جدا شدم وخانه ام آمدم، نیمههای شب بود
که شنیدم کسی در می زند. یکی از غلامان من جواب او را داد.
آن شخص به غلام گفت: به هرثمه بگو: مولایت تو را میطلبد.
هرثمه میگوید: سریع برخاستم و لباسهایم را برگرفتم و به سوی مولایم رضا صلوات الله علیه شتافتم. فرستادهی حضرت پیش از من داخل خانه شد و من هم پشت سر او داخل خانه شدم و دیدم آقایم در حیات خانهاش نشسته است.
حضرت فرمود: ای هرثمه بنشین.
من نشستم، حضرت فرمود: آنچه میگویم گوش کن و آن را حفظ نما.
ای هرثمه! آگاه باش، وقت آن رسیده که نزد پروردگارم کوچ کنم و به جد بزرگور و پدران نیکوکارم ملحق شوم. دیگر دفتر زندگی من به پایان رسیده و این طغیانگر (مأمون) قصد آن دارد که مرا در قالب انگور و انار زهر بخوراند. او رشته ی نخ را به زهر آلوده خواهد کرد و به وسیلهی سوزن از دانههای انگور عبور دهد و دست غلام خود را به زهر آلوده خواهد کرد تا غلام با دستان زهر آلوده برای من انار دانه کند. آن گاه مرا طلب خواهد کرد و آن را به اجبار به من میخوراند و بعد از آن قضا و قدر اِلاهی بر من خواهد رسید.
آن گاه که رحلت میکنم، مأمون قصد دارد مرا به دست خود غسل دهد، ولی تو آن وقت پیام مرا آهسته به او ابلاغ کن و بگو: اگر متعرّض غسل و کفن و دفن من شود، خداوند مهلت نداده
و عذابی که برای آخرت او آماده شده در دنیا بر او نازل خواهد شد.
وقتی این خبر را به او بدهی، منصرف میشود و این کار را به عهدهی تو میگذارد و برای این که مشاهده کند تو چگونه مرا غسل میدهی بر بام خواهد رفت.
ای هرثمه! مبادا به غسل من مبادرت کنی تا این که در کنار خانه خیمهی سفیدی برپا شود، همین که خیمه را مشاهده کردی مرا به داخل آن خیمه منتقل کن و خود در بیرون خیمه منتظر باش.
مبادا، دامن خیمه را بالا بزنی و یا این که تماشا کنی؛ چرا که در این صورت هلاک خواهی شد.
در آن وقت مأمون از بالای بام از تو سؤال میکند که شما شیعیان معتقد هستید که امام را جز امامی همچون او غسل نمیدهد، پس حالا که پسر علیّ بن موسی الرضا صلوات الله علیه در مدینه است بدن حضرت را چه کسی غسل میدهد؟
در جواب او بگو: آری مامعتقدیم که امام را باید امام دیگری غسل بدهد، امّا این در صورتی است که ظالمی ممانعت نکند. پس اگر کسی در ستم ازحد بگذر و بین امام و فرزندش جدایی بیاندازد امامت امام از بین نمیرود و اگر تو امام رضا – صلوات الله علیه – را در مدینه کنار خانوادهاش باقی میگذاشتی، همانا فرزندش آشکارا او را غسل میداد و اکنون نیز پسرش او را غسل میدهد البته به نحوی که دیگران نمیفهمند.
آن گاه امام رضا صلوات الله علیه فرمودند:
بعد از ساعتی مشاهده خواهی کرد که خیمه گشوده میشود و بدن مرا به صورت غسل داده و کفن شده بر جایگاهی گذاردهاند، سپس آن جایگاه را برخواهند داشت و به سوی مدفن خواهند برد.
امام رضا صلوات الله علیه علاوه بر این مطالب، نکات دیگری بیان کردند و به هرثمه فرمودند:
آنچه را که برای تو گفتم، حفظ کن وانجام بده و در هیچ یک از آنها مخالفت مکن.
هرثمه عرض کرد: ای مولای من! پناه به خدا میبرم اگر در یکی از موارد تو را مخالفت نمایم.
هرثمه میافزاید: آن گاه با حالت حزن و اندوه از خدمت حضرت خارج شدم و غیر از خدا کسی از باطن من خبر نداشت.(1)
1) عیون اخبار الرّضا صلوات الله علیه ج 2 ص 245، بحارالأنوار: ج 49 ص 293.