جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

امام رضا و گفت وبا مأمون

زمان مطالعه: 4 دقیقه

امام رضا صلوات الله علیه چند روزی که به عنوان استراحت و رفع خستگی راه درمرو و پایتخت مأمون سپری کرد.مأمون با آن حضرت مذاکراتی داشت که در آن گفت و گوها خلافت را به صورت تمام و ناتمام به حضرت پیشنهاد نمود، ولی امام صلوات الله علیه به شدّت از پذیرش آن خودداری نمودند.

فضل بن سهل با شگفتی گفت: هیچ‏گاه مثل آن روز خلافت را بی‏ارزش و خوار ندیدم که مأمون با اصرارآن را به علیّ بن موسی الرّضا صلوات الله علیه پیشنهاد می‏کرد و امام صلوات الله علیه شدیداً از قبول آن

خودداری می‏نمود.(1)

مأمون در نخستین مذارکره به علیّ بن موسی الرّضا صلوات الله علیه عرض کرد: یا بن رسول الله! من از فضل و علم و تقوا و پزهیزکاری و عبادات تو آگاه هستم و شما را نسبت به خلافت اولی و سزاوارتر از خود می‏دانم.

امام رضا صلوات الله علیه فرمودند:

من به بندگی خدا افتخار می‏کنم و به واسطه‏ی زهد در دنیا امید نجات از شرور دنیا را دارم و به واسطه‏ی پرهیز از محرّمات امیدوارم به غنیمت‏های آخرت نایل شوم و به واسطه‏ی فروتنی در دنیا، عزّت نزد خداوند متعال را امیدوارم.

مأمون عرض کرد: ولی من صلاح می‏بینم که خود را از خلافت برکنار کرده و آن را به شما واگذار کنم و خود با تو بیعت نمایم.

حضرت فرمودند: اگر این خلافت از آن توست و خداوند آن را برای تو قرار داده است، پس برای تو جایز نیست که لباسی را که خداوند بر تو پوشانیده است در آورده و به دیگری بپوشانی و اگرخلافت حقّ تو نیست و شأن تو نبوده جایز نیست آنچه را که آنِ تو نیست به دیگری تفویض نمایی.

مأمون عرض کرد: یا بن رسول الله! شما ناگزیری که این امر را

بپذیری) !! (.

حضرت فرمودند: من هرگز به میل خود چنین کاری را قبول نمی‏کنم.

مأمون چند روز در این پیشنهاد کوشید کرده و اصرار ‏نمود تا این که از این امر مأیوس شد و به حضرت عرض کرد: حال که خلافت را نمی‏پذیری و مایل به بیعت کردن با من نیستی، پس ولی عهد من باش تا این که بعد از من خلافت نصیب تو شود ) !! )

امام رضا صلوات الله علیه در جواب فرمودند: به خدا قسم! پدرم از قول پدرانش از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و ایشان از رسول الله صلی الله علیه و آله به من خبر داده اند که همانا من پیش از تو از دنیا می‏روم، در حالی که مظلومانه به واسطه‏ی سمّ کشته می‏شوم. ملائکه آسمان و زمین بر من گریه می‏کنند و در دیارغربت در کنار هارون الرشید دفن خواهم شد.

د راین هنگام مأمون گریه کرد و گفت: یا بن رسول الله! در حالی که من زنده‏ام چه کسی تو را می‏کشد؟ و یا می‏تواند سوء قصدی به شما داشته باشد؟!!

حضرت فرمودند: همانا اگر می‏خواستم بگویم چه کسی مرا می‏کشد، می‏گفتم.

مأمون عرض کرد: یا بن رسول الله! آیا می‏خواهی با این سخنان خود را فارغ و این امر را از خود دفع نمایی، برای این که مردم بگویند

تو نسبت به دنیا تقوا داری؟

حضرت فرمودند: به خدا سوگند! از وقتی که پروردگارم مرا خلق کرده دروغ نگفته‏ام، و به جهت دنیا، نسبت به دنیا زاهد نشده‏ام و همانا من می‏دانم که تو چه قصدی داری.

مأمون گفت: (اگر می‏دانی بگو که) من چه قصدی دارم؟

حضرت فرمودند : اگر بگویم در امان هستم ؟

مأمون گفت: شما در امان هستید.

حضرت فرمودند: تو قصد داری که به این واسطه (یعنی پیشنهاد ولایت‏عهدی) مردم بگویند: علیّ بن موسی الرّضا صلوات الله علیه زهد نداشته، بلکه دنیا به او زهد و بی‏اعتنایی دارد و آیا نمی‏بینید که چگونه ولایت‏عهدی را به خاطر طمعی که به خلافت داشت پذیرفت؟!!

در این هنگام مأمون غضبناک شده و گفت: شما همواره به من چیزهایی نسبت می دهید که نسبت به آن اکراه دارم و یا از قدرت من ایمن شده‏اید. پس به خدا سوگند یاد می‏کنم! اگر ولایت‏عهدی را پذیرفتید که هیچ، وگرنه تو را بر آن مجبور می‏کنم؛ اگر قبول کردید که هیچ، وگرنه گردنت را می‏زنم.) !! )

حضرت فرمودند: به تحقیق خداوند متعال مرا نهی فرموده که خود را به دست خود در مهلکه بیاندازم، پس اگر وضعیت چنین است، هر چه می‏خواهی بکن. و من این پیشنهاد (ولایت‏عهدی) را می‏پذیرم

به شرط این که، کسی را نصب نکنم، و کسی را از مقامش برکنار ننمایم و هیچ رسمی و سنّتی را نقض نکنم، و دوررادور در امور مشورت داشته باشم.

مأمون با این شرایط راضی شد و با وجود این که حضرت رضا صلوات الله علیه نسبت به این امر کراهت داشت، آن حضرت را ولی‏عهد خود قرار داد.(2)

آن گاه جشن ولایت‏عهدی علیّ بن موسی الرّضا صلوات الله علیه را به صورت مفصّل و ملوکانه برپا نمود و در این مراسم به کلیه‏ی سران، بزرگان، درباریان ومردم دستور بیعت با آن حضرت را صادرنمود. به خطبا و گویندگان دستور داد که علیّ بن موسی الرّضا صلوات الله علیه را به مردم معرّفی و از آن حضرت تجلیل نمایند.

همچنین دستور داد سکّه‏های رایج را به نام مبارک حضرت بزنند و در نهایت تمام نیروهای خود را به کار گرفت که فوری ولایت‏عهدی حضرت را به جهت هدفی که داشت، در جامعه و مناطق مختلف به زودی منعکس کنند.


1) کشف الغمه: ج 1 ص 103، زندگانی پیشوای هشتم امام علیّ بن موسی الرّضا صلوات الله علیه: ص 82.

2) عیون اخبار الرّضا صلوات الله علیه ج 2 ص 139، امالی صدوق: ص 68، بحارالأنوار: ج 49 ص 128 ح 3، عوالم العلوم: ج 22 ص.