جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ورود امام رضا به نیشابور و حدیث سلسلة الذهب

زمان مطالعه: 3 دقیقه

امام رضا صلوات الله علیه در ادامه‏ی مسیر وارد نیشابور شدند. دو نفر از پیشوایان که ابوزرعه یکی از آن‏ها ابوزرعه و محمّد بن‏اسلم از حافظین احادیث شریف رسول الله صلی الله علیه و آله به حضور آن حضرت مشرّف شده و عرض کردند: شما را به حقّ پدران پاک و گذشتگان کرامتان قسم می‏دهیم که

صورت مبارک خود را برای ما نمایان کنید و حدیثی از پدران خود از جدّ بزرگوارتان برای ما نقل نمایید که ما بدین واسطه به یاد شما باشیم.

علامّه‏ی مجلسی رحمه الله در بحارالأنوار می نویسد:ابی‏صلت می گوید:

امام رضا صلوات الله علیه بر روی شتر در داخل هودج و محملی بوده‏اند و چهره‏ی نورانی آن بزرگوار ظاهر نبوده است.(1)

حضرت شتر خود را متوقف نمود و چهره‏ی مبارک نمایان کرد وچشم‏های مردمی که در انتظار آن حضرت بودند به جمال حضرت منوّر گردید ؛ عدّه‏ای از مردم فریاد می‏کشیدند ؛ گروهی می‏گریستند و بعضی گریبان چاک زده و خود را به خاک می‏انداختند. تا نیمه‏ی روز مردم در همین شور و حال بودند. آن روز مردم به قدری گریه کردند و اشک ریختند که اگر جمع می‏شدند چون نهر جریان پیدا می‏کرد.

نمایندگان مردم و قضات فریاد کشیده می‏گفتند: ای مردم! گوش دهید و فراگیرید، فرزند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را آزار ندهید. ساکت باشید.

سرانجام همه‏ی مردم ساکت شدند تا حضرت رضا صلوات الله علیه حدیث را بیان کنند.

در آن روز برای نوشتن این حدیث – که به حدیث سلسلة الذّهب معروف شد – علاوه بر آن تعداد کثیری که این حدیث را حفظ نمودند،

24 هزار قلمدان کشیده شد و (به لحاظ وسعت جمعیت چون ظاهراً صدای حضرت مستقیماّ به همه‏ی مردم نمی‏رسید) ابوذرعه و محمّد بن‏اسلم کلمات این حدیث را برای مردم بازگو کرده و به مردم منتقل می‏نمودند.

حضرت رضا صلوات الله علیه حدیث را از پدران خود از قول رسول الله صلی الله علیه و آله از جبرئیل نقل کردند که : خداوند متعال فرمود:

«کلمة لا اله الا الله حصنی فمن قالها دخل حصنی و من دخل حصنی امن من عذابی».(2)

کلمه‏ی «لا اله الا الله» حصار و قلعه‏ی مستحکم من است، پس کسی که این کلمه را بگوید در حصار من داخل شده است و کسی که در حصار من داخل شود از عذاب من در امان است.

حضرت این حدیث قدسی را برای مردم نیشابور بیان کردند و به راه افتادند، سپس برگشته و اضافه فرمودند:

«بشرطها و شروطها و انا من شروطها».(3)

«شرط و شروطی دارد و از جمله ی آن شرط ها من هستم».

بدیهی است که معنای شرط بودن امام رضا صلوات الله علیه این است که هرکس به ولایت و امامت علیّ بن موسی الرضا صلوات الله علیه ایمان

داشته باشد مسلمان واقعی است، چرا که در بین فرقه‏ها و مذاهب مختلف اسلامی تنها آن فرقه‏ای که اعتقاد به علیّ بن موسی الرّضا صلوات الله علیه دارند شیعه‏ی دوازده امامی محسوب می‏شوند.

بنابراین، قلعه و مانع بودن کلمه‏ی طیبه «لا اله الا الله» از عذاب اِلاهی فقط مربوط به شیعیان و منحصر به آن‏هاست. و همان طوری که اگر کسی قائل به این کلمه‏ی طیبّه باشد، ولی به رسول الله صلی الله علیه و آله ایمان نداشته باشد، برای او ثمره‏ای ندارد.

همچنین اگر کسی به صورت کامل به جانشینان رسول الله صلی الله علیه و آله معتقد نباشد و قائل به کلمه‏ی طیبه‏ی «لا اله الا الله» باشد، این کلمه برای او حاصلی نخواهد داشت؛ چرا که «لا اله الا الله» گفتن او قولی بدون محتوا وادّعایی بدون ایمان واقعی است وهمین معنای سخن علیّ بن موسی الرّضا صلوات الله علیه فرمودند: «بشرطها و شروطها و انا من شروطها».

جالب این که اباصلت هروی می گوید: وقتی که از امام رضا صوات الله علیه درباره‏ی شهادت به «لا اله الا الله» سؤال شد که یقین و اخلاص در آن چیست؟

حضرت فرمودند:

«طاعة الله و طاعة رسول الله صلی الله علیه و آله،و ولایة اهل‏بیته صلوات الله علیهم».(4)

«اطاعت خدا و اطاعت رسول خدا صلی الله علیه و آله و ولایت اهل‏بیت آن حضرت».

در حسن ختام این بحث روایتی رانقل می کنیم که علیّ بن موسی الرّضا صلوات الله علیه از قول جبرئیل نقل کردند که «یقول الله عزوجل: ولایة علی بن ابی‏طالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی».(5)

«خداوند عزوجل می‏فرماید: ولایت علی بن ابی‏طالب علیه‏السلام قلعه و حصار من است، پس کسی که داخل این قلعه شود از عذاب من در امان است.

بنابر آنچه از مجموع این بحث و فرمایشات امام علیّ بن موسی الرّضا صلوات الله علیه نتیجه‏گیری می‏شود، این است که نشانه‏ی خلوص در کلمه‏ی توحید، اطاعت از خدا و رسول و ولایت اهل‏بیت آن حضرت علیهم‏السلام است و در نهایت کلمه‏ی طیبه «لا اله الا الله» – یعنی حصن حصین اِلاهی – در ولایت امام علی بن ابی‏طالب علیهماالسلام خلاصه می‏شود.


1) بحارالأنوار: ج 49 ص 120 ح 1، عیون اخبار الرّضا صلوات الله علیه: ج 2 ص 134 ح 1.

2) کشف الغمه: ج 3 ص 144 و 145، بحارالأنوار: ج 49 ص 126 ح 3،عوالم العلوم: ج 22 ص 234.

3) عیون اخبار الرّضا صلوات الله علیه: ج 2 ص 135 ح 4.

4) بحارالأنوار: ج 49 ص 121، عوالم العلوم: ج 22 ص 232 ح 1.

5) عیون اخبار الرّضا صلوات الله علیه: ج 2 ص 136.