یونس از شاگردان برجستهی امام کاظم علیهالسلام و امام رضا علیهالسلام بود و حضرت رضا علیهالسلام سه بار، بهشت را برای یونس بن عبدالرحمن ضامن شدند.(1) او دارای تألیفات ارزنده ای بود و با بیان قلم از حریم ولایت و
امامت دفاع میکردند. یکی از کتابهای او، کتاب «یوم و لیلة» است که احمد بن ابیخالد، پدر رضاعی امام جواد علیهالسلام میگوید: یک بار بیمار شدم و امام جواد علیهالسلام به عیادتم آمدند. کتاب «یوم و لیلة» یونس در کنار بسترم بود. امام جواد علیهالسلام آن را تا آخر ورق زدند و دیدند و دو بار فرمودند: خداوند یونس را رحمت کند.
یونس از مراجع و فقهای عالیقدری است که حسن بن علی بن یقطین میگوید: به امام رضا علیهالسلام عرض کردم: فدایت گردم! محل سکونتم با شما خیلی دور است؛ آیا در مسایل مورد نیاز و احکام دینی میتوانم به «یونس بن عبدالرحمن» مراجعه کنم؟ آیا یونس در محضر شما مورد اطمینان است؟
حضرت فرمودند: آری؛ او مورد اطمینان است.(2)
در یک مورد اهالی بصره در مورد یونس: به حضرت رضا علیهالسلام شکایت نمودند. یونس غمگین شد. حضرت رضا علیهالسلام به یونس فرمودند: ای یونس! وقتی که امام از تو راضی و خشنود است، باکی بر تو نیست.
«عزیز بن مهتدی» وکیل حضرت رضا علیهالسلام در قم، در ضمن نامهای برای امام علیهالسلام، از شأن یونس پرسید. آن حضرت در پاسخ با خط مبارکشان چنین نوشتند: او را دوست بدار و برای او طلب رحمت کن؛ گرچه همهی مردم شهر با تو در این مورد مخالفت کنند.(3)
سران واقفیه مثل «زیاد قندی» و «علی بن حمزهی بطاینی» به یونس پیام دادند که اگر واقفی شود، ده هزار مثقال طلا به او بپردازند. یونس در پاسخ نوشت: از امام صادق علیهالسلام و باقر علیهالسلام روایت شده است:
هرگاه بدعت در دین آشکار شد، بر دانشمند واجب است که آگاهیهایش را آشکار سازد و گر نه ایمان از او زایل میشود و من هرگز جهاد در دین و امر خدا را ترک نمیکنم.(4)
1) قاموس الرجال، ج 9، صص 494 – 490.
2) اعیان الشیعه، ج 10، ص 327.
3) همان.
4) بحارالانوار، ج 48، ص 252.