درعصر مأمون زنی بود که به نام زینب که اِدّعا می کرد سیّده است و دختر علی بن ابی طالب علیه السلام می باشد. روزی مأمون به حضرت گفت خواهرت زینب را سلام برسان امام علیه السلام فرمودند که به خدا او دروغ می گوید و من در این جا خواهری ندارم مأمون در جواب امام گفت: چگونه بفهمیم که او دروغ می گوید و شما راست می گوئید؟ امام علیه السلام فرمودند: که ما اهل بیت(1) رسول خدا صلی الله علیه و آله هستیم وگوشت های ما بر درندگان حرام است. اگر او راست بگوید درندگان گوشت او را نخواهند خورد. باغ وحشی در آن جا بود که انواع درندگان وحشی در قفس ها بودند. مأمون به زینب گفت اگر راست می گویی بیا و داخل قفس درندگان برو! زینب به مأمون گفت: اوّل علیّ بن مو سی برود. مأمون گفت حقّ با توست اوّل علیّ بن موسی می رود. درهای قفس ها را باز نمودند که درندگان بیرون آیند و در بعضی ازکتاب ها آمده که چندین شیر در قفس ها بودند. امام خودشان را به مکان قفس هایی که درندگان بودند رفتند. امام علیه السلام فرمودند که شیران بیائید، درندگان و شیران تا آن حضرت را دیدند، نه تنها به ایشان کاری نداشتند بلکه دم های خود را به علامت تواضع تکّان می دادند و پوزه های خود را به جای قدم های مبارک امام می مالیدند. ایشان داخل یکی از قفس ها شدند و دو رکعت نماز خواندند. نفس در سینه های اطرافیان و افرادی که در
آن دور و بر بودند حبس شده بود و همگان درتعجّب فرو رفته بودند. امام هشتم علیه السلام درکمال آرامش از قفس های درندگان بیرون آمدند. مأمون به آن زن که خود را زینب می نامید گفت: حالا نوبت تو می باشد که به درون قفس ها بروی، آن زن نمی رفت و از رفتن خودداری می کرد. پس او را در میان قفس انداختند. درندگان او را تکّه تکّه کردند و خوردند و آن زن به زینب کذابه معروف شد (متأسّفانه بعد از این واقعه حسادت مأمون بر امام رضا علیه السلام زیادتر شد. به عوض این که یقین او به ولایت زیادتر شود، حسد او زیادتر می شد. خداوند او و سایر قاتلین معصومین علیهم السلام را لعنت نماید و آن ها را از رحمت خود دورگرداند).
1) اِنما یُریدُ اللّه لِیذْهِبَ عَنْکم الرِّجس اَهْلَ الْبَیْتِ وَ یطَهَّرَکمْ تَطْهیرا. (سوره ی33، احزاب آیه ی 32) آیه بالا راجع به شخص پیامبر صلی الله علیه و آله و علی و فاطمه و امام حسن وامام حسین علیهم السلام می باشد و اگر راجع به زنان پیامبر بود بایست ضمیر مؤنّث ذکر شود تا به سِیاق جمَلْ اوّل آیه باشد.) فَقلْ تَعالَوْا نَدْع اَبْنائَنا وَ اَبْنائَکمْ وَ نِسائَنا وَ نِسائَکمْ وَ اَنْفُسَنا وَ اَنْفسَکمْ ثمَّ نَبْتَهِلْ وَ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللهِ عَلَیَ الْکاذِبینَ. سوره ی 3 آیه ی 41 (آیه ی مباهله). در دو آیه ی بالا منظور از اهل بیت فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله، امام حسن و امام حسین علیهم السلام و منظور از زن فقط فاطمه ی زهراء علیهم السلام و حتّی خداوند همسران رسول خدا صلی الله علیه و آله را جزء اهل بیت خاصّ او قرار نداده و منظور از مردان حضرت امیرالْمؤمنین علی علیه السلام است و منظور از ذریّه ی رسول خدا صلی الله علیه و آله، فرزندان فاطمه زهراء علیها السلام هستند. چون پیامبر ما فرزند پسر برای جانشینی خود نداشتند. (پیامبر صلی الله علیه و آله دو پسر داشتند یکی به نام قاسم و دیگری به نام ابراهیم که درکودکی فوت نمودند) زیرا خداوند آن قدر به فاطمه زهرا علیها السلام عظمت و بزرگی داده که فرزندانی که جانشین رسول خدا صلی الله علیه و آله هستند از طریق دختر گرامیشان می باشند، بر خلاف سایر مردم که فرزندان از طریق پسران آن ها می باشند.