– همانا خاموشی (کنترل زبان) دری از درهای حکمت است و موجب جلب دوستی میشود و راهنمای هر گونه نیکی است.(1)
– دوست هر انسانی عقل و دشمن هر انسانی نادانی است.(2)
– دوستی با مردم، نیمی از عقل است.(3)
– همانا خداوند قیل و قال (کشمکشهای لفظی بیمورد) و تباه نمودن ثروت و تقاضا کردن بسیار را دشمن میدارد.(4)
– مؤمن تا سه خصلت نداشته باشد، مؤمن حقیقی نیست: 1. سنتی از پروردگارش؛ 2. سنتی از پیغمبرش؛ 3. سنتی از امامش. اما سنت خدا پردهپوشی است؛ سنت پیامبرش خوشرفتاری و مدارا با
مردم است؛ و سنت امامش، صبر کردن در سختی و پریشانی است.(5)
– کسی که به روزی اندک از خداوند خشنود باشد، خداوند از او به عمل کم، خشنود خواهد شد.(6)
– انس گرفتن بیحساب و نسنجیده با مردم، شخصیت انسان را از بین میبرد.(7)
– همنشینی با اشرار و بدکاران، موجب بدبینی نسبت به نیکان و درستکاران میشود.(8)
– در قیامت، آن کس که به من نزدیکتر است که در دنیا خوش اخلاقتر و نسبت به خانوادهی خود نیکوکارتر باشد.(7)
– بهترین بندگان آنانند که چون نیکی کنند، خوشحال شوند و چون بدی کنند، آمرزش طلبند و هر گاه چیزی به آنان داده شود، سپاسگزارند و هر گاه به بلا دچار گردند، صبر کنند و هر گاه خشم کنند، درگذرند.(9)
– برای بخیل آسایش و برای حسود لذت و برای پادشاهان وفا و برای دروغگو مروت وجود ندارد.(7)
– صلهی رحم کن؛ گر چه با جرعهای آب باشد.(7)
– برترین چیزی که بدان صلهی رحم میشود، خودداری از آزار و اذیت به ارحام است.(7)
– یاری رساندن تو به ضعیف، برتر از صدقه است.(7)
– حقیقت ایمان برای بندهای کامل نمیشود، مگر آن که سه خصلت در او باشد: تفقه در دین، برنامهریزی و صبر بر سختیها.(7)
– ایمان چهار پایه دارد: توکل بر خدا و رضا به قضای او و تسلیم شدن به امر خدا و واگذاشتن کار به خدا.(7)
– بزرگوارترین و گرامیترین خوبیها، انجام کار خیر و فریادرسی دادخواهان و تحقق آرزوی آرزومندان و تصدیق گمان امیدواران و زیادی دوستان در زندگی و بسیاری گریندگان پس از وفات است.(10)
– کسی که از نظر تو در صلاحش پیروی نمیکند، پس تو هم به نظر او مگرای.(7)
– مسکنت و آرامش، کلید نماز است.(7)
– با دوست با تواضع، با دشمن با پرهیز و مراقبت، و با عامهی مردم با گشادهرویی همنشین باش.(7)
– پیروان و دوستان هر امامی نسبت به او تعهدی دارند و تکمیل کردن وفای به عهد نسبت به امام، این است که به زیارت قبور آنان بروند.(11)
– مرد زیر زبانش پنهان است و چون سخن میگوید، شناخته میشود.(12)
– دشمنی با بندگان خدا، بد توشهای برای آخرت است.(7)
– هر کس که قدر و منزلت خویش را بشناسد، هلاک نمیگردد.(7)
– مؤمن چون خشمگین شود، خشمش او را از رعایت حق بیرون نمیبرد.(7)
محبت کردن با مردم، نصف عقل است.(13)
– سختترین کارها سه چیز است: انصاف و حقگویی، اگر چه علیه خود باشد؛ در همه حال به یاد خدا بودن؛ و با برادران ایمانی در اموال مواسات کردن.(7)
– شخص با سخاوت از غذایی که مردم برایش آماده کردهاند، میخورد، تا دیگران نیز از غذایی که او آماده میسازد، بخورند.(14)
– قرآن کلام و سخن خداست؛ از آن نگذرید و هدایت را در غیر آن نجویید که گمراه میشوید.(15)
– هر که از نفس خویش حساب کشد، سود برده و آن که از آن غافل شود، زیان کرده است.(7)
– کسی که بترسد، ایمن شود و کسی که عبرت گیرد، بینا گردد و آن که بینا شود، بفهمد و آن که بفهمد، بداند.(7)
– مؤمن چون خشم میگیرد، خشمش او را از حق به در نبرد و چون راضی شود، رضایتش او را به باطل نکشاند و چون به قدرت یافت، بیش از حق نگیرد.(7)
– در هر زمان که مردم گناه جدیدی را رایج کنند، خداوند تبارک و تعالی بلای جدیدی که تا آن زمان سابقه نداشته، بر آنها وارد میسازد.(16)
– ثروت جمع نمیشود، مگر به پنج علت: بخل شدید، آرزوی طولانی، حرص غالب، قطع رحم و ندادن حقوق ارحام، و انتخاب دنیا بر آخرت.(7)
– کسی که روح تشکر نسبت به خلق خدا نداشته باشد، از نعمات پروردگار نیز شکرگزار نخواهد شد.(7)
– دشمنی با بندگان خدا، توشهی بدی برای آخرت است.(7)
– هدیه، کینهها را از دل میزداید.(7)
– کسی که به مسلمانی خیانت کند، از ما نیست.(7)
– خرد انسان مسلمان تمام نمیشود، مگر اینکه در او ده ویژگی باشد: از او امید خیر داشته باشند، از بدی او در امان باشند، خیر اندک دیگری را بسیار شمارد، خیر بسیار خود را کم انگارد، هر چه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود، در طول عمر خود از دانشجویی خسته نشود، فقر در راه خدا برایش محبوبتر از توانگری باشد، خواری در راه خداوند برایش محبوبتر از سرفرازی در راه دشمن خدا باشد، گمنامی برایش شیرینتر از آوازه باشد و دهم آن که کسی را نبیند جز آن که بگوید او بهتر و پرهیزگارتر از من است.(17)
– هر کسی که نمیتواند به ملاقات ما بیاید، به ملاقات دوستان صالح ما برود؛ در این صورت خداوند ثواب ملاقات با ما را به او میدهد.(18)
1) کشف الغمه، ج 3، ص 124.
2) همان 125.
3) انوار البهیه، ص 345.
4) بحارالانوار، ج 78، ص 335.
5) اصول کافی، ج 2، ص 241.
6) انوار البهیه، ص 346.
7) همان.
8) مسند الامام الرضا، ص 257.
9) سیرهی معصومان، صص 201 – 197؛ به نقل از تحف العقول.
10) همان؛ به نقل از کتاب النزهه.
11) مسند الامام الرضا، ج 2، ص 254.
12) همان، ج 1، صص 294 – 291.
13) همان، صص 290 – 285.
14) همان، صص 305 – 294.
15) سیرهی معصومان، سید محسن امین، ص 200؛ به نقل از الذخیره.
16) مسند الامام الرضا، صص 301 – 257.
17) فی رحاب الائمه اهلبیت، سیرهی حضرت امام رضا علیهالسلام، ص 147.
18) مسند الامام الرضا علیهالسلام، ج 2، ص 254.