حسین بن بشّارگفت: امام رضا علیه السلام فرمودند عبداللّه، محمّد را می کشد، گفتم یابن رسول الله منظورتان عبداللّه مأمون است که برادرش محمّد امین را می کشد امام فرمودند: آری عبداللّه بن هارون که به خراسان است برادرش محمّد بن زبیده(1)
(محمّد بن هرون) را که در بغداد است می کشد. (منظور امام جنگی بود که بر سر خلافت بین این دو برادر درگرفت و سردار مأمون طاهر ذوالْیَمینِیْن(2) (چون با هر دو دست یعنی دست چپ و دست راست شمشیر می زد، به او ذوالْیمینین می گفتند، یعنی صاحب دو دست) سر امین را ازتن جدا کرد و برای مأمون به خراسان فرستاد و مأمون سر برادر را به جایی آویخت و مردم او را لعنت می کردند. و می گفتند؟ خدا برادر و پدرت را لعنت کند مأمون- چون مشاهده نمود که مورد لعن و طعن مردم قرار گرفته سر برادر را برداشت و برایِ الحاق به تن به بغداد فرستاد.
1) زبیده:(216- 145 هـ. ق) دختر عمو و همسر هارون مادر امین دختر جعفر بن منصور دوانیقی. او بر خلاف شوهرش هارون که با بنی هاشم کینه می ورزید با بنی هاشم مدارا می کرد، و به مساجد و اماکن مذهبی کمک مالی می نمود، شاعران و ادیبان را مورد تشویق قرار می داد و به آن ها هدیه می بخشید و کمک می نمود بر خلاف خودش که زنی با تدبیر و فهمیده بود فرزندی بی کفایت داشت. امین آن قدر خودخواه بود که به نصایح مادرش زبیده گوش نمی داد زیرا زبیده او را از درگیری با برادرش مأمون منع می کرد ولی بی کفایتی امین موجب سقوط و شکست او از برادرش مأمون گردید.
2) طاهر: سر سلسله ی طاهریان اوّلین سلسله ای که بعد از اسلام با حاکمانی ایرانی در خراسان تشکیل شد و مرکز حکومت آن ها شهر نیِشابور امروزی بود. طاهر به ظاهر از خلیفه ی بغداد متابعت می کرد.