داستان فرار کردن شتری از کشتارگاه مشهد و بیرون دویدن از قصابخانه – که در خارج شهر بوده است – و پیمودن خیابانهای سر راه یکی پس از دیگری بدون اشتباه، و بالاخره وارد شدن به بالا خیابان و سپس ورود به صحن مطهر و از آنجا یکسره به پشت پنجرهی فولاد – محل التجاه و نیاز پناهندگان – دویدن؛ در آن جا هم روی زمین نشستن و رو به پنجره و قبر مطهر نمودن، از اموری است که جای هیچ شبهه و تردیدی ندارد و برای همگان واضح و آشکار بود. ما هم در جراید خواندیم و از کسی انکاری نشنیدیم. بلکه همهی اهل مشهد مقدس رضوی – علیه الآف التحیة و الثناء – شاهد و گواه صادق بر این قضیه بوده و هستند.(1)
1) آستان مقدس رضوی این شتر را از صاحبش خرید و آن را در بیابان با سایر شترهای حضرت آزادانه رها ساخت. معادشناسی حضرت آیتالله حاج سید محمد حسین طهرانی، (9 / 43) به نقل از داستانهای عبرتانگیز، سید مهدی شمسالدین، ص 252.