جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

پرداخت بدهی دوست و کمک هزینه

زمان مطالعه: 2 دقیقه

مرحوم علامه‏ی مجلسی، شیخ صدوق و دیگر بزرگان رضوان الله علیهم حکایت کرده‏اند:

یکی از شیعیان و دوستان امام رضا علیه‏السلام به نام أبومحمد غفاری گوید: در یک زمانی، بدهکاری من به افراد زیاد شده بود و توان پرداخت آن‏ها را نداشتم.

با خود گفتم: بهتر است نزد حضرت علی بن موسی الرضا علیهماالسلام شرفیاب شوم، چون هیچ ملجأ و پناهی جز مولا و سرورم نمی‏شناسم؛ و تنها آن حضرت است که مرا ناامید نمی‏کند و کمک می‏نماید تا قرض‏های خود را پرداخت کنم و زندگیم را سر و سامانی دهم.

پس به همین منظور، عازم منزل امام علیه‏السلام شدم و چون به منزل حضرت رسیدم، اجازه‏ی ورود گرفتم؛ و هنگامی که داخل شدم به حضرت سلام کرده و در حضور مبارکش نشستم.

امام علیه‏السلام فرمود: ای ابومحمد! ما خواسته و حاجت تو را می‏دانیم، که چه تقاضائی داری و برای چه این جا آمده‏ای، عجله نکن و ناراحت مباش، ما خواسته‏ات را برآورده می‏کنیم.

پس چون شب فرارسید، در منزل حضرت استراحت نمود، وقتی

صبح شد مقداری طعام مناسب آوردند و صبحانه را با آن حضرت تناول کردم.

سپس امام علیه‏السلام فرمود: آیا حاضر هستی نزد ما بمانی، یا آن که قصد مراجعت و بازگشت به خانواده‏ی خود را داری؟

عرضه داشتم: یا ابن رسول الله! چنانچه لطف نموده، خواسته و نیازم را برآورده فرمائی، از محضر مبارک شما مرخص می‏شوم؛ چون خانواده‏ام منتظر هستند.

پس از آن، حضرت رضا علیه‏السلام دست مبارک خویش را زیر تشکی که روی آن نشسته بود برد؛ و سپس مشتی پول از زیر آن درآورد و به من عطا نمود.

وقتی آن پول‏ها را گرفتم، ضمن تشکر خداحافظی نموده و از منزل بیرون آمدم؛ چون آن‏ها را نگاه کردم، دیدم چندین دینار سرخ و زرد می‏باشد و نوشته‏ای ضمیمه‏ی آن‏ها است:

ای ابومحمد! این پنجاه دینار را به تو هدیه دادیم که بیست و شش دینار از آن را بابت بدهی خود پرداخت کنی و بیست و چهار دینار باقی مانده‏اش را هزینه و مصرف زندگی خود گردانی و نیز خانواده‏ات را از سختی و ناراحتی نجات بدهی.(1)


1) عیون أخبار الرضا علیه‏السلام: ج 2، ص 218، ح 29، بحارالأنوار: ج 49، ص 38، ح 22، الثاقب فی المناقب: ص 475، ح 402.