تفسیر اهلبیت علیهمالسلام دارای ویژگی آشکاری است، و هر کس در این دانش به پژوهش
و بررسی بپردازد، با آن برخورد میکند و میبیند که اهلبیت علیهمالسلام بسیاری از آیات را به وجود خودشان تفسیر میکنند، و یا به ولایت و دوستی آنها و آنچه مربوط به آنان است برگشت میدهند، برخی در این صدد برآمدهاند که این موضوع را وسیلهای برای بدگویی و مشوش کردن اذهان و رد و انکار نسبت به ائمه علیهمالسلام قرار دهند، و این تهمت را زدهاند که ائمه علیهمالسلام قصد داشتهاند کتابی مذهبی از قرآن فراهم کنند که اختصاص به خود آنها داشته باشد. لیکن حقیقت خلاف این چیزی است که گفتهاند، زیرا تفسیر آیه به خودشان و یا به آنچه به آنها برگشت دارد، از باب تطبیق مفاد آیه بر کاملترین فرد است که آنها و آنچه تعلق به آنان دارد آشکارترین مصادیق آنند، و بدیهی است این امر آیه را از مراد و مفهوم عام خود، بیرون نمیبرد، فیالمثل امام صادق علیهالسلام هنگامی که امت را در قرآن، به ائمه تفسیر میکند، از این نظر است که ائمه علیهمالسلام نمونه و مصداق کامل آن هستند، و شاید اطلاق تفسیر در این مورد مجازا باشد، زیرا مراد از این تفسیر تطبیق مفهوم نص بر بارزترین مصادیق آن است و این امری است که مانع عقلی و نقلی ندارد.