احتمال دیگر دربارهی انگیزه سیاسی مأمون، خلع سلاح کردم خود امام رضا علیهالسلام است. روزی امام رضا علیهالسلام به مأمون فرمود: «تو میخواهی مرا به این وسیله از نظر بیندازی!» مأمون ناراحت شد و گفت: «چرا این نسبتها را به ما میدهید؟!» ولی سخن امام رضا تنها یک اتهام نبود. همواره سیاستبازان برای آلوده کردن چهرهی انتقادگران کوشای همگان پسند، مقامی به آنان میدهند و از سوی دیگر در کارشان اخلال میکنند تا از نظر مردم بیفتند. وقتی کسی برای دستگاه حکومت زیانبار باشد و همواره به انتقاد و مخالفت برخیزد بهترین راه برای خلع سلاح او، واگذاری مقامی در دستگاه حکومتی است. اوضاع و شرایط هر چه باشد، دیگر چنین کسی نمیتواند علیه دستگاه برخیزد. کسانی که مقامی در دستگاه حکومت دارند، نمیتوانند از نارضایتی مردم سود جویند، بلکه به عکس، مردم ناراضی علیه خود آنان نیز تحریک میشوند؛ مردمی که همواره میگویند، خلافت حق خاندان علی است و اگر
آنان خلیفه شوند، دنیا گلستان خواهد شد و با آمدن خاندان علی عدالت برپا میشود. مأمون میخواست منصب ولایت عهدی را به امام رضا علیهالسلام بدهد تا پس از آن مردم بگویند: اوضاع فرقی نکرد، در زندگی ما تغییر خاصی رخ نداد. یا بگویند: آل علی علیهالسلام تا وقتی دستشان از حکومت کوتاه بود، سخنان امیدبخش میگفتند، ولی وقتی دستشان به حکومت رسید، ساکت شدند و دیگر حرفی نمیزنند.