جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نسبت این تدبیر به فضل، از نظر تحلیل وقایع

زمان مطالعه: 2 دقیقه

ما هنگامی که رفتار امام علیه‏السلام را با فضل، و نظر آن حضرت را درباره او مورد بررسی قرار می‏دهیم، و ملاحظه می‏کنیم که امام علیه‏السلام مأمون را بیم می‏دهد، از این که زمام امور حکومت را به دست فضل بسپارد، ناگزیزیم رأی کسانی راکه اندیشه ولایتعهدی حضرت رضا علیه‏السلام را، از افکار و تدابیر سیاسی مأمون می‏دانند ترجیح دهیم. بی‏گمان فضل از کسانی نبود که موقعیت امام علیه‏السلام و قوت نفوذ او را نزد مأمون نداند، و آن چنان ساده‏اندیش نبود که بخواهد نفوذ و تأثیر خود را در دستگاه خلافت مأمون، بر اثر مواجهه با نفوذی قویتر و نابرابر، به خطر اندازد، و کسانی که گفته‏اند، مأمون به اشاره فضل، دست به این کار زده است، شاید از این جهت باشد، که کارهایی که در قلمرو حکومتها انجام می‏شود، غالبا به مرد نیرومند آن دستگاه که نفوذش بیشتر، و در برابر افکار عمومی مسؤولیت زیادتر دارد، نسبت داده می‏شود، و مردم هم نفوذ و تأثیر فضل را در مزاج مأمون، از همه بیشتر، و سخن او را از هر کس نزد خلیفه مؤثرتر می‏دانستند، و طبعا زمانی که مأمون تصمیم به ولایتعهدی امام گرفته است، مردم پنداشته‏اند، این کار به اشاره و تدبیر فضل است، زیرا او مأمون را در همه کارها مطیع خویش ساخته، و سلطه خود را بر همه اعمال او برقرار کرده بود.

از این رو می‏بینیم، هنگامی که نامه حسن بن سهل به عیسی بن محمد بن خالد می‏رسد، و ضمن آن اعلام می‏کند، که مأمون با امام رضا علیه‏السلام به ولایتعهدی بیعت کرده است، و او را به ترک لباس سیاه، و پوشیدن جامه سبز امر می‏کند، و از جانب مأمون به او دستور می‏دهد که از لشکریان و فرماندهان و بنی‏هاشم و همگی مردم بغداد، بر این امر

بیعت گیرد، برخی از اینها می‏گویند: بیعت می‏کنیم و جامه سبز می‏پوشیم،و بعضی می‏گویند: بیعت نمی‏کنیم، و سبز نمی‏پوشیم، و خلافت را از خاندان عباس بیرون نمی‏بریم، و این کاری که شده جز حیله و دسیسه فضل بن سهل نیست.(1)

این اتهام مردم بغداد به فضل، جز از این ناشی نبوده که او بیشترین نفوذ وتأثیر را در دستگاه خلافت داشته است و دور نیست این شایعه که اقدام مأمون به اشاره فضل بوده است، از خود فضل ناشی شده باشد، تا از این راه موقعیت خود را، در برابر افکار عمومی که او را دارای بیشترین نفوذ در اعمال خلیفه می‏دانستند، محفوظ بدارد، چنان که فضل هنگامی که نظر یکی از یاران خود را، درباره مقایسه کار او، با آنچه ابومسلم انجام داده می‏پرسد، با مباهات می‏گوید من خلافت را مانند ابومسلم، از قبیله‏ای به قبیله دیگر منتقل خواهم کرد، تا این که به مخاطب خود بفهماند، که همه امور خلافت در دست اوست و هر کاری را که بخواهد می‏تواند انجام دهد، و موضوع ولایتعهدی نیز منحصرا به اشاره او بوده است.


1) طبری ج 8 ص 555 حوادث سال 201.