یحیی بن عبّاد از عموی خود نقل کرد که روزی از حضرت رضا علیه السلام اشعاری شنیدم با این که خیلی کم شعر می خواندند: معنای اشعار چنین است:
همه آرزو داریم عمرمان دراز شود، حال آن که مرگ آفت زندگی است، مبادا فریب آرزوهای بیهوده را بخوری، پیوسته میانه رو باش وگرفتاری ها را واگذار، دنیا مانند سایه ی زودگذری است که سواره ای در آن مختصر درنگی می کند سپس کوچ می نماید.
گفتم این شعر ازکیست؟ امام فرمودند: شعر یک نفر عراقی است.
عرض کردم: ابوالعتاهیه(1) بخودش نسبت می دهد، می گوید: این شعر از من است. امام علیه السلام فرمودند: این حرف را نگو، این اسم را نگو! مگر نشنیده ای که خداوند در قرآن می فرماید: وَ لا تَنابَزُوا بِاْلالقابِ (هیچ شخصی را با لقب های زشت سرزنش ننمائید)، شاید او این اسم را دوست نداشته باشد.
1) عتاهیه یعنی سرگردانی از دیوانگی است و عرب ها این لقب را به مرد احمق می دهند. امام علیه السلام دوست نداشتند آن شاعر را با این لقب یاد کنند و اسم واقعی او ابواسحاق اسماعیل بن ابی القاسم بن سوید بوده است. اینک اشعار عربی به گفته امام رضا علیه السلام آن شاعرعراقی:کلنا نأمل مدا فی الاجل++و المنا یاهن آنات الأجللا تغرنک اباطیل المنی++و لازم الصدر دع عنک العللانما الدنیا کظل زائل++حل فیها راکب ثم رحل.