شد جلوهگر نور خدا، در روز میلاد رضا++
کز بوی دلجویش فضا، شد مشکبار عنبرین
از نجمه سر زد اختری، خورشید روشن گوهری++
جانم فدای مادری، کاورده فرزندی چنین
چون لعل شکر بار او، شیرین بود گفتار او++
بر قامت و رخسار او، بادا هزاران آفرین
مهرش فروغ محفلم، خاکش صفابخش دلم++
گویی که با آب و گلم، گشته ولای او عجین
دل واله و حیران او، جانها فدای جان او از++
از خرمن احسان او، ذرات عالم خوشهچین
دیگر ندارد در جهان، حاجت به فردوس و جنان++
آن کس چو من بوسد ز جان، قبر امام هشتمین
دل محو رخسار مهش، خرم بهشتی درگهش++
سر بوده بر خاک رهش، شاهان با تاج و نگین
رخ مطلع نور خدا، دل مظهر صدق و صفا++
کاخش حریم کبریا، خاکش مطاف مسلمین
هر دم نسیمی، جانفزا، آید ز فردوس رضا++
هم آستانش دلگشا، هم بوستانش دلنشین
سرچشمهی فیض ازل، سر لوحهی علم و عمل++
هم در فصاحت بیبدل، هم در سخاوت بیقرین
آئینهی انوار رب، گنجینهی فضل و ادب++
جای سخن از لعل لب، افشانده درهای ثمین(1)
1) دکتر قاسم رسا.