جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مناظره با جاثلیق

زمان مطالعه: 4 دقیقه

وقتی مجلس پر از افراد مشهور شد، مأمون رو به جاثلیق کرد و گفت:

ای جاثلیق! این پسرعموی من علی بن موسی بن جعفر علیه‏السلام است. او از فرزندان فاطمه علیهاالسلام دختر پیامبر ما و فرزند علی بن ابیطالب علیه‏السلام است.

من دوست دارم با او سخن بگویی و مناظره کنی، اما طریق عدالت را در بحث رها مکن.

جاثلیق گفت: ای امیرمؤمنان! من چگونه بحث و گفتگو کنم که (با او قدر مشترکی ندارم) او به کتابی استدلال می‏کند که من منکر آنم و به پیامبری عقیده دارد که من با او ایمان نیاورده‏ام.

در این جا امام علیه‏السلام شروع به سخن کردند و فرمودند:

ای نصرانی! اگر به انجیل خودت برای تو استدلال کنم، اقرار خواهی کرد؟

جاثلیق گفت: آیا می‏توانم گفتار انجیل را انکار کنم؟ آری، به خدا سوگند اقرار خواهم کرد؛ هر چند به ضرر من باشد.

امام علیه‏السلام فرمودند هر چه می‏خواهی بپرس و جوابش را بشنو.

جاثلیق گفت درباره‏ی نبوت عیسی و کتابش چه می‏گویی؟ آیا چیزی از این دو را انکار می‏کنی؟

امام علیه‏السلام فرمودند: من به نبوت عیسی و کتابش و به آنچه به امتش بشارت داده و حواریون به آن اقرار کرده‏اند، اعتراف می‏کنم و به نبوت آن عیسی علیه‏السلام که اقرار به نبوت محمد صلی الله علیه و آله و کتابش نکرده و امتش را به آن بشارت نداده، کافرم!

جاثلیق: آیا به هنگام قضاوت، از دو شاهد عادل استفاده نمی‏کنی؟

امام علیه‏السلام: آری.

جاثلیق: پس دو شاهد غیر اهل مذهب خود از کسانی که نصاری شهادت آنان را مردود نمی‏شمارند، بر نبوت محمد صلی الله علیه و آله اقامه کن و از ما

نیز بخواه که دو شاهد بر این معنا از غیر اهل مذهب خود بیاوریم.

امام علیه‏السلام: هم اکنون انصاف را رعایت کردی ای نصرانی! آیا کسی را که عادل بود و نزد عیسی بن مریم مقدم بود، می‏پذیری؟

جاثلیق: این مرد عادل کیست؟ نامش را ببر.

امام علیه‏السلام: درباره‏ی «یوحنای» دیلمی چه می‏گویی؟

جاثلیق: به‏به! محبوب‏ترین فرد نزد مسیح را بیان کردی!

امام علیه‏السلام: تو را سوگند می‏دهم که آیا انجیل این سخن را بیان نمی‏کند که یوحنا گفت: حضرت مسیح مرا از دین محمد عربی باخبر ساخت و به من بشارت داد که بعد از او چنین پیامبری خواهد آمد؛ من نیز به حواریون بشارت دادم و آن‏ها به او ایمان آورده‏اند؟

جاثلیق: آری! این سخن را یوحنا از مسیح نقل کرده و بشارت به نبوت مردی و نیز بشارت به اهل‏بیت و وصیش داده است. اما نگفته است این در چه زمانی واقع می‏شود و این گروه را برای ما نام نبرده تا آن‏ها را بشناسیم.

امام علیه‏السلام اگر ما کسی را بیاوریم که انجیل را بخواند و آیاتی از آن را که نام محمد و اهل‏بیتش و امتش در آن‏ها است، تلاوت کند، آیا ایمان به او می‏آوری؟

جاثلیق: بسیار خوب است.

امام علیه‏السلام به نسطاس رومی فرمودند: آیا سفر سوم انجیل را از حفظ

داری؟

نسطاس گفت: بلی، از حفظ دارم.

سپس امام به رأس‏الجالوت (بزرگ یهودیان) رو کردند و فرمودند: آیا تو هم انجیل می‏خوانی؟

گفت: آری، به جان خودم سوگند.

فرمودند: سفر سوم را برگیر، اگر در آن ذکری از محمد و اهل‏بیتش بود، به نفع من شهادت ده و اگر نبود، شهادت نده.

سپس امام علیه‏السلام سفر سوم را قرائت کردند تا به نام پیامبر صلی الله علیه و آله رسیدند؛ آنگاه رو به جاثلیق کرده، فرمودند: ای نصرانی! تو را به حق مسیح و مادرش، آیا قبول داری که من از انجیل باخبرم؟

جاثلیق: آری.

سپس امام علیه‏السلام نام پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل‏بیت و امتش را برای او تلاوت کردند، سپس فرمودند: ای نصرانی! چه می‏گویی؟ آیا این سخن عیسی بن مریم است؟ اگر تکذیب کنی؛ آنچه را که در انجیل در این زمینه می‏گوید، و موسی و عیسی هر دو را تکذیب کرده‏ای و کافر شده‏ای.

جاثلیق: من آنچه را که وجود آن در انجیل برای من روشن شده است، انکار نمی‏کنم و به آن اعتراف دارم.

امام علیه‏السلام همگی شاهد باشند که او اقرار کرد.

آنگاه فرمودند: ای جاثلیق! هر سؤال می‏خواهی بکن.

جاثلیق: از حواریون عیسی بن مریم خبر ده که آن‏ها چند نفر بودند و نیز خبر ده که علمای انجیل چند نفر بودند؟

امام علیه‏السلام: از شخص آگاهی سؤال کردی. حواریون دوازده نفر بودند و اعلم و افضل آن‏ها «لوقا» بود. اما علمای بزرگ نصرانی سه نفر بودند.

یوحنای اکبر در سرزمین باخ، یوحنای دیگر در قرقیسا و یوحنای دیلمی در رجاز نام پیامبر و اهل‏بیت و امتش نزد او بود و او بود که به امت عیسی و بنی‏اسرائیل بشارت داد.

سپس فرمودند: ای نصرانی! به خدا سوگند ما ایمان به آن عیسی داریم که ایمان به محمد داشت، ولی تنها ایرادی که به پیامبر شما داریم، این بود که او کم روزه می‏گرفت و کم نماز می‏خواند!

جاثلیق ناگهان متحیر شد و گفت: به خدا سوگند! علم خود را باطل کردی و پایه‏ی کار خود را ضعیف نمودی و من گمان می‏کردم تو اعلم مسلمانان هستی!

امام علیه‏السلام: مگر چه شده است؟

جاثلیق: برای اینکه می‏گویی عیسی ضعیف و کم روزه و کم نماز بود؛ در حالی که عیسی حتی یک روز را افطار نکرد و هیچ شبی را (به طور کامل) نخوابید.

امام علیه‏السلام برای چه کسی روزه می‏گرفت و نماز می‏خواند؟

جاثلیق نتوانست پاسخ گوید و ساکت شد، زیرا اعتراف به عبودیت

عیسی می‏کرد که با ادعای الوهیت او سازگار نبود. سپس سؤال و جواب‏هایی پیرامون زنده کردن مردگان توسط عیسی به اذن خدا انجام گرفت و بیان شد که این کار توسط الیسع نیز انجام شده و پیامبر اسلام نیز بیماران صعب‏العلاج را شفا داد و ما هیچ کدام از آن‏ها را خدا نمی‏دانیم.

در نهایت جاثلیق پاسخی نداشت و تسلیم شد و گفت: سخن تو درست است و معبودی جز خداوند یگانه نیست.(1)


1) ر. ک: مجموعه آثار دومین کنگره‏ی جهانی حضرت رضا علیه‏السلام، ج 1 صص 452 – 432، مقاله‏ی آیت الله ناصر مکارم شیرازی.