مأمون از امام علیهالسلام درخواست کرد، در مجلس دیگری که تشکیل داده بود حضور یابد، و با سلیمان مروزی متکلم خراسان مناظره فرماید، گفتگوی امام علیهالسلام در این مجلس در پیرامون مسائل معروف چندی بود که همواره مورد بحث متکلمان است و سخن از مسأله «بداء» آغاز شد، امام علیهالسلام معنای درست آن را بیان و فرمود: علم خداوند عزوجل دوگونه است، علمی که مخزون و پوشیده است و آن را جز خودش نمیداند، و «بداء» مربوط به همین گونه از علم خداست، و دیگری علمی است که خداوند به فرشتگان و پیامبران خود تعلیم میدهد.
برای رفع هرگونه شبهه و ابهام درباره این مسأله توضیح داده میشود که «بداء» عبارت از این است که: خداوند بنا به اقتضای مصلحت، تعلق اراده خود را به امری اعلام میکند، ولی در واقع اراده او به امر دیگری تعلق دارد که ضد آن است، و پس از گذشت مصلحت، و رفع موانع بروز، اراده واقعی خود را ظاهر میسازد، و به نظر خلایق چنان میآید که خداوند چیز دیگری خواسته، و از اراده اولی خود، عدول فرموده است، این
از نظر خلق «بداء» ست در حالی که هیچ گونه بدا و عدولی در اراده واقعی خداوند روی نداده است.
موضوع «بداء» همین حقیقت ساده و منطقی است که به این نحو مورد اعتقاد شیعه امامیه میباشد، و عدم درک حقیقت این نظریه و توجیه آن به صورت نادرستی که مستلزم نسبت جهل به حقتعالی است کار کسانی است که پیروی مذاهب دیگر اسلامی را دارند و با شیعه امامیه دشمنی میورزند، و بیرحمانه به آنان تهمت و افترا میبندند.