جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مقدمه (4)

زمان مطالعه: 5 دقیقه

این مقدّمه را با شعری زیبا از جامی(1) که مُحدِّث عالی مقام و بزرگ نامدار جهان تشیّع شیخ عبّاس قمی(2) هم آن را درکتاب مفاتیح الجنان(3) آورده است آغاز می نمائیم:

سَلام عَلی آلِ طه ویس++

سَلامٌ علی آلِ خیرِالنَّبیّین

سلامٌ علی رَوْضَةٍ حَلَّ فیها++

اِمامٌ یُباهی بِهِ المُلک وَ الدّین(4)

اِمام به حقّ، شاهِ مطلق که آمد++

حریم درش قبله گاه سلاطین

شه کاخ عرفان گل شاخ احسان++

دُرّ درج امکان مَهِ برج تمکین

علیّ بن موسی الرّضا کز خدایش++

رضا شد لقب چون رضا بودش آیین

زفضل وشرف بینی او را جهانی++

اگر نَبْوَدَتْ تیره چشم جهان بین

پی عطر روبند حوران(5) جنّت++

غبارِدیارش به گیسوی مشکین

اگر خواهی آری به کف دامن او++

برو دامن از هر چه جز اوست بر چین

ما ایرانیان به ویژه خراسانی ها واقعاً ریزه خوار علیّ بن موسی الرّضاعلیه السّلام هستیم ما در بهشتی زندگانی می کنیم که قدرِ آن را نمی دانیم همه چیز داریم ما در خراسان دو خورشید داریم اگر خورشید عالم افروز هر روز اشعه هایش تابان است ولی خورشید وجود مولا علیّ بن موسی الرّضا علیه السّلام در طیّ هر شبانه روز تابان است و اشعّه های تابناک همیشه از مضجع پاک این امام مهربان نور افشانی می کند.

امام هشتم علیه السّلام تنها امام معصومی هستند که سرزمین ایران پیکرپاکشان را در صدف خاک پنهان کرده و حرم مطهّرشان محل نزول ملائکه است و عاشقان و دوستانشان در تمام اوقات شبانه روز از اقصی نقاط کشورمان و سایر کشورهای جهان گرداگردشان هم چون پروانه که به دور شمع می گردد، پروانه وار به دور بارگاه منوّرآن حضرت می چرخند و از این خورشید پرفیض نور می گیرند. چون این حرم، تنها حرمی است که شبانه روزی است و هیج شبی درب های حرم را نمی بندند، زیرا خیل مشتاقان امام هشتم علیه السّلام آن قدر زیاد می باشد که باید همه ی آن ها به فیض زیارت نایل گردند. عاشقان امام رضا علیه السّلام هر وقت به حرم معشوق خود می آیند، به محض دیدن این بارگاه ملائک(6) پاسبان، اشک شوق در چشمانشان حلقه می زند و سجده ی شکر به جا می آورند و از ایزد منّان سپاسگزاری می نمایند که توفیق زیارت نصیبشان شده و به برخی ازآن ها حالت مخصوصی دست می دهد که واقعاً از همه چیز

فراموش می نمائید و فقط حواسشان به دعا و زیارت است.

این زایران عاشق در عرفانی خالصانه فرو می روند و از عاشقان حضرت رضاعلیه السّلام هستند و هیچ چیز جز او را نمی خواهند. بعضی از این زایران عاشق، ساعت های طولانی را با اتوبوس طی می کنند و ازمسیری دور می آیند و به محض پائین شدن از وسیله ی نقلیّه، فوراً به حرم مطهّر رفته با مولای خود خلوت می نمایند بدون اینکه مدّتی را استراحت نمایند، دوباره به وطن بر می گردند و برخی با هواپیما می آیند و پس از زیارت با همان هواپیما بر می گردند و بعضی از آن سوی کره ی زمین یعنی امریکا با تلفن به امام سلام می رسانند. یکی از وعّاظ محترم به نقل یکی از خادم های کشیک نقل می کرد: شب هنگامی تلفن زنگ زد. شخصی به خادم گفت: برادر عزیز، من از آمریکا زنگ می زنم و از شیعیان و عاشقان امام هشتم علیه السّلام هستم، لطفاً گوشی تلفن را به سوی حضرت رضاعلیه السّلام بگیرید، می خواهم خدمت ایشان سلامی عرض نمایم و آن خادم محترم گوشی را به طرف حضرت قرار داد و ان عاشق شیفته از راه دوربا این که سیم دلش وصل بود، با سیم تلفن هم، با امام خودش درد دل می کرد و سخن می گفت. خوشا به حالش و خوشا به حال همه ی عاشقانِ ولایت و امامت. (با اینکه این عاشق که از راه دور تماس گرفته، سفری روحانی به مشهد داشته و خیلی از عاشقان از راه دور سلام می رسانند)، چه خوب گفته شاعر معاصر خراسانی، آقای سیّدرضا مؤیّد:

محبوبِ رضا است هرکه دلش ریش تر است++

ازکعبه صفایِ این حرم بیشتر است

این جاست طبیبی که ندارد نوبت++

هر دل که شکسته تر بیشتر است

آری ای عاشقان امام هشتم علیه السّلام هرکسی دل شکسته تر باشد، محبوب آقایش می باشد و دل شکستگان در این جا در صف اوّل قرار دارند. باز او در دو بیت درباره ی عشق به امام رضاعلیه السّلام و عاشقان امام ثامن مخصوصاً ما مجاورین که قدر این آقا را نمی دانیم، چنین می گوید:

عشق(7) توروح پیکرم، رضاجان++

کهنه گدای این درم رضاجان

ماعاشقانِ درگه کریمیم++

همسایگان بد این حریمیم

ای امامِ عاشقان، ای کعبه ی فقرا، زیارتِ همه ی ما را قبول کن و درلحظه ی آخر به داد ما برس! آری خواننده ی عزیز هستند کسانی که ممکن است تو خودت یکی از آنان باشی در مدت عمرشان فقط یک بار به زیارت آقا علیّ بن موسی الرّضاعلیه السّلام نایل می شوند و این عاشقان از دسترنج زحمت کشی و عرق جبین پولی جمع کرده و به عشق آقا و مولای خود به پابوس ایشان می آیند و چه عاشقانه هر روز به زیارت می روند این ها روز و شب نمی شناسند، همه وقت در بارگاه قدس رضوی جز در مواقع صبحانه ناهار و شام و استراحت با مولای خود خلوت کرده و به دعا زیارت مشغول هستند. اینان هنگام بازگشت به وطن خود، های های گریه می کنند، واقعاً چقدر سخت است جدایی، مثل اینکه خوابی بود که در رؤیا دیدند. با خود می گویند آیا دوباره خواهیم آمد؟ وقتی زیارت وداع را می خوانند یکی از خواسته هایشان این است که دوباره بتوانند به زیارت امام خود نایل گردند. خداوند قسمت کند که همه ی عاشقان و دوستان حضرت رضاعلیه السّلام بتوانند به زیارت مولای خود نایل شوند. انشاءالله


1) نورالدّین احمد جامی (898- 817 ه. ق) با این که اهل سنّت بوده ولی ازاشعار او این طور فهمیده می شود که از تعصّبات جاهلانه تا اندازه ای برکنار بوده و در مثنویّات از اساتیدی هم چون فردوسی و بعضی دیگر به احترام یاد نموده و یکی از آثارش ترجمه ی “قصیده ی میمیّه ی فرزدق ” است که فرزدق در مسجدالحرام و در مدح امام سجّاد علیه السّلام آن را سروده و جامی آن اشعار را به فارسی ترجمه کرده. مرحوم دهخدا در فرهنگ خود 27 اثر از او آورده که مهمترین آن ها بهارستان به سبک گلستان سعدی، و هفت اورنگ است.

2) حاج شیخ عبّاس بن محمّد رضا ابن ابوالقاسم: (مُتولِّد 1294 در قم مُتوفّی: 1359 هـ. ق در نجف اشرف) استاد او در حدیث محدِّث بزرگوار حاج میرزا حسین نوری بود. مرحوم دهخدا در فرهنگ بزرگ خود 30 اثر از او نام برده که مشهورترین آن مفاتیح الجنان است که در مساجد ما هر جا کتاب قرآن می باشد مفاتیح هم درکنار آن است و این عظمتی است که خداوند متعال به این مُحدِّث بزرگوار عنایت فرموده. از دیگر آثار او عبارتند از 1. منْتَهی الآمال فی مصائب النَّبیِ وَالآل 2. شرح صد کلمه از کلمات امیرالمؤمنین علیه السّلام (اَلْحِکْمًةُ البالِغه) 3. بِیْتُ الاحْزانِ فی مَصائِب سَیِّد النِّسوان (درباره ی مصیبت های حضرت فاطمه ی زهراعلیها السّلام)، (برای اطّلاعات بیشتر به فرهنگ دهخدا مراجعه شود).

3) مفاتیح الجنان انتهای فصل نهم در فضیلتِ زیارت امام رضا علیه السّلام.

4) سلام بر آل طه و آل یس (اهل بیت) و درود و سلام بر خاندان بهترین پیامبر، درود و سلام به روضه ای که در آن (باغ بستان) مسکن گرفت و آن- امامی که ملک و دین به او مباهات می کند.

5) حور: زن سیاه چشم- زن بهشتی هر یک از حورالعین در عربی حور جمع حَوْرا، است به معنی زن سپید پوست که سیاهی چشم و موی او بی اندازه سیاه باشد ولی در فارسی آن را مفرد گیرند و در جمع حوران گویند(چنانچه جامی در شعر بالاگفته است) و گاه یایی به حور افزایند و حوریّ گویند. سپس حوری را به حوریان جمع می بندند و حَوْرا هم مونث احْور است، و معنی آن زنی است که: سیاهی چشمش زیاد باشد و سفیدی چشمش بی نهایت “زن سپید پوست سیاه چشم”.

6) بارگاهی که نگهبانان آن از ملائکه هستند و در آن آمد و شد می نمایند.

7) عشق: شگفت دوست به حسن محبوب، یا درگذشتن از حدّ دوستی اسم است و به معنی افراط درحبّ از روی عفاف وگویند اشتقاق آن از عَشَقَه است و در فارسی گیاهی است که به آن عشق پیمان و درعربی به آن لبلاب گویند که بسیارکم برگ است و به هر درختی که پیچد خشک کند لهذا “عشق ” مشتقّ ازاوست.