جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

معجزه چیست؟

زمان مطالعه: 6 دقیقه

هر پیامبر و امامی که از جانب خدا رهبری جامعه را به عهده گیرد از قدرت و نیرویی خارق العاده برخوردار است و با آن قدرت یک یا چند اثر مافوق قدرت بشر ابراز می دارد که نشان دهنده بهره مندی او از آن نیروی خارق العاده الهی است پیامبر ما مهم ترین معجزه اش قرآن بود که هنوز معجزه است و تا ابد هم معجزه خواهد بود و هیچ شخصی تاکنون نتوانسته چنین کتابی بیاورد و این کتاب آسمانی طراوت و تازگی خود را از زمان نزول حفظ کرده و به همین جهت قرآن را عروس کتاب ها نام نهاده اند.

از معجزات پیامبر می توان شقّ القمر(1) یعنی پیامبر اسلام کره ی ماه را به دو نیم کرد، نیمی به پشت کعبه افتاد و نیمی برکوه ابوقبیس(2)، تسبیح گفتن سنگریزه درکف دست حضرت دیگر اینکه گوش آن حضرت در خواب هم می شنید حضرت همان طورکه از جلو می دیدند از پشت سر هم می دیدند آب دهان مبارک خود را در هر چاهی می افکندند چاه پر از آب شیرین می شد به هر صاحب دردی می مالیدند شفا می یافت و تمام معجزات پیامبران پیشین را دارا بودند، از جمله اژدها شدن عصای موسی، و ید بیضای موسی، و زنده کردن مرده، و شفا دادن امراض بدون درمان،

تمام این معجزات را پیامبرصلی الله علیه و آله و سلّم ما دارا بودند.

و هر معجزه ای که پیامبر دارا باشد باید جانشین بر حقّ او نیز آن را دارا باشد. قرآن خواندن حضرت علی علیه السّلام قبل از نزول قرآن یک معجزه بود چون ایشان کودکی سه روزه بودند و با اینکه هنوز قرآن نازل نشده بود ولی سوره مبارکه ی مؤمنون را ازحفظ خواندند. هم چنین فتح خیبر به دست آن حضرت یک معجزه بود چون دشمنان سر سخت اسلام هم چون عَمْروبن عبدود شکست خوردند. و یا زن و شوهری از دوستان معاویه و از دشمنان امام حسن مجتبی علیه السّلام به خدمت ایشان آمدند وگفتند: اگر تو واقعاً امام هستی، جنسیّت ما دو نفر را تغییر بده، امام اوّل چیزی نگفتند ولی آن دو اِصرارکردند. امام معجزه نمودند و زن مرد شد و مرد زن گردید. آن دو نفر شرمنده شدند و از مجلس بیرون رفتند و به خود آمدند، بعد از مدتی برگشتند وگریه و زاری نمودند وگفتند: معاویه ما دو نفر را وادار به چنین کاری نمود. چون توبه ی واقعی نمودند لذا امام حسن علیه السّلام دوباره دعا نمودند و به فرمان خدا بار دیگر آن ها به حالت اوّلشان برگشتند.

یا همان طورکه در منابر در ایّام محرّم شنیده ایم سر بریده ی حضرت اباعبدالله الحسین علیه السّلام قرآن می خواند(3) و همه ی ائمّه علیهم السّلام همان معجزاتی را دارا بودند که جدّ بزرگوارشان هم رسول خداصلی اللّه علیه و آله و سلّم دارا بودند و همان طورکه در متن کتاب خواهد آمد، امام هشتم علیه السّلام هم مانند اجداد بزرگوارشان معجزاتی داشتند، از قبیل تصویر دو شیر را تبدیل به شیر درنده ی واقعی نمودند، به میان درندگان، می رفتند و

درندگان در برابر حضرت زانو می زدند و معجزات دیگری که انشاءالله مطالعه خواهید نمود.

به هر حال تمام معجزاتی که به اراده ی خداوند به دست با کفایت پیامبران و امامان جاری شده است خود لطفی است الهی درجهت انسان ها و حجّتی است محکم در برابر تشنگان حقیقت و از این جهت معجزه در نظام هدایتِ الهی از جایگاه ویژه ای برخوردار است و باید توجّه داشت که معجزه علل و عوامل و خواص خود را دارد و به معنای وقوع وقایع بدون علّت و سبب نیست معجزه به وسیله عواملی مافوق عوامل طبیعی صورت می گیرد ازآن جهت به معجزه “خَرْقِ عادت ” می گویند که درمجرای علل و عوامل شناخته شده جهان صورت نمی گیرد.

ناگفته نماند که پیامبر یا امام هر موقعی که مصلحت بدانند به فرمانشان معجزه صورت می گیرد مثلاً در زمان رسول خداصلی اللّه علیه و آله و سلّم مرد عربی به خدمت ایشان آمد و گفت: ای محمد اگر این مارمولک (اشاره به مارمولکی بوکه در آن جا بود) با تو سخن گوید، من ایمان خواهم آورد چون مرد از روی واقعیّت می گفت و واقعاً قصد ایمان به اسلام را هم داشت، مارمولک به دستور رسول خداصلی اللّه علیه و آله و سلّم با زبان فصیح عربی اوّل سلام کرد و بعد از آن اقرار به شهادَتَیْن نمود.

مرد عرب پس از شنیدن سخن از مارمولک فهمید این مرد سخن حیوانات را می فهمد و یک انسان عادی نیست لذا ایمان آورد. ولی عدّه ای ازکفّار قریش که خیلی هم طمّاع بودند وکوردل به رسول اللّه می گفتند که ای محمّد اگر راست می گویی که پیامبر هستی از خدایت بخواه که کوه ابوقبیس طلا شود؟ آن وقت ما ایمان می آوریم. جبرئیل نازل شد وگفت یا رسول الله آن ها دروغ می گویند این درخواست را از ما مکن زیرا آن ها ایمان نخواهند آورد. پیامبرصلی اللّه علیه و آله و سلّم پیام خدا را به آن ها رسانیدند و به آنان گفتند: جبرئیل از جانب خدا برای من پیام آورده چون شما ایمان نخواهید آورد، برای همین خواسته شما غیرممکن است.

در پایان مقدّمه از خوانندگان، محترم خواهشمند است که این مجموعه ی داستانی را به دقّت بخوانند و چون همان طورکه می دانیم پرارزش ترین فرازهای تاریخ

صفحاتی است که از زندگانی مردان بزرگ بحث می کند چون زندگی آن جا دارای امواج مخصوص است، زیرا مملو از حوادث گوناگون است، مردانی بزرگ هم چون امام علی بن موسی الرّضاعلیه السّلام شاهکار آفرینش و خلقت هستند و زندگی آن ها هم شاهکار تاریخ انسانیّت و نیز از حماسه های پرشور آفرینش می باشد و زندگی هر انسان بزرگی دارای صحنه های زیر است:

1. “صحنه های اعجاب انگیز” هم چون مناظرات امام هشتم علیه السّلام با علمای مذاهب مختلف و پیروزی امام در همه ی آن مناظرات.

2. “صحنه های پرابّهت”، وقتی هر اتّفاقی رخ می داد، ابهّت اسلام زیادتر می شد و بر عظمت خاندان رسول خداصلی اللّه علیه و آله و سلّم افزوده می گشت.

3. “صحنه های غم انگیز”، با آن که دشمنان اسلام به عظمت امام علیه السّلام پی می بردند ولی هم چون خفّاشانی بودند که از روشنایی می گریزیدند و طاقت دیدن نور حقیقت(4) را که در وجود امام علیه السّلام بود، نداشتند و همیشه بر علیه قرآنِ ناطق، که امام معصوم علیه السّلام بود دسیسه می نمودند.

مجموعه ای که از نظر خوانندگان محترم می گذرد، تاریخی است روشن وگویا از زندگی این امام بزرگ که احیاءگر دین جدّ بزرگوار خود بود و یکی از مزایای مهم این مجموعه داستانی این است که تنها به ذکر داستان های تاریخی قناعت نشده بلکه در حدّ امکان سعی شده تجزیه و تحلیل لازم درباره ی علل حوادث مخصوصاً درباره ی علّت ولیعهدی، شهادت امام رضاعلیه السّلام و نتایج آن، آن چنان که شیوه ی یک نویسنده ی محقّق است به عمل آمد تا هدف نهایی که همان آموزنده بودن تاریخ است به طور کامل تأمین گردید و به صورت پاورقی توضیح کامل داده شده است.

امتیاز دیگر این مجموعه این است که با مدارک تاریخی شیعه منطبق است و از

افسانه ها و خرافات که قلم های آلوده به تاریخ زندگی پیشوایان بزرگ اسلام آمیخته است، خالی است. بار دیگر از خوا نندگان مخصوصاً از نویسندگان عزیز خواهشمند است اگر نقصی مشاهده کردند به دیده ی اِغماض بنگرند و پوزش من را قبول کنند. ناگفته نماندکه این مجموعه به طریق زیر دسته بندی شده است:

1. داستان های اخلاقی.

2. داستان هایی درباره ی مناظرات امام هشتم علیه السّلام وگفتگوی آن حضرت با علما و دانشمندان و پیروزی امام بر آن ها.

3. داستان هایی درباره ی ولیعهدی امام رضاعلیه السّلام و انگیزه ی مأمون از ولایتعهدی آن حضرت.

4. داستان های شهادت و چگونگی مسموم شدن آن حضرت به دست مأمون و وقایعی که اتّفاق افتاد.

5. حسْنِ ختام، که سخنانی گهربار است از امام هشتم علیه السّلام.

6. منتخب اشعار در مدح و رثاء علیّ بن موسی الرّضا علیه السّلام.

7. پیام امام رضا علیه السّلام به شیعیان.

8. تاریخچه ی مختصر ازشهر مقّدس مشهد.

ثواب این کتاب تقدیم به روح پرفتوح مادرم و تقدیم به پدر سالخورده ام که من را با خاندان پیامبرصلی اللّه علیه و آله و سلّم آشنا کردند.

[ذیقعدةُ الحرام 1422ه. ق/ بهمن ماه 1380]

[مصادف با ایّام ولادت با سعادت حضرت علیّ بن موسی الرّضا علیه السّلام]

[عبّاس بهروزیان/ دبیر دبیرستانهای مشهد]

[مدَرّس عربی و علوم قرآنی]


1) و پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم آن قدر عظمت داشته اند که دو نیم شدن کره ی ماه که از علایم قیامت است به نصّ قرآن (اِقْتَرَبَتِ السّاعَةَ و انْشَقَّ القَمَرَ یعنی قیامت نزدیک شد و ماه دو نیمه شد) در زمان خودشان انجام دادند و مردم با چشم ظاهر و دنیایی دو پاره شدن کره ی ماه را دیدند.

2) نام کوهی است که در شرق مکّه ی مکرّمه قرار دارد و نزدیکترین کوه به مسجد الحرام است.

3) سربریده ی حضرت سیّدالشهداء علیه السّلام بالای نیزه این آیه را تلاوت می کرد: “امْ حَسِبْتَ انَّ اصْحابَ الکَهْفِ وَالرَّقیم کانوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً” (یعنی ای پیامبر آیا تو پنداری که داستان اصحاب کهف در مقابل این همه نشانه های نیرومندی و حکمت ها و عجائب واقعه ی عجیبی است؟ “سوره ی کهف آیه ی 9”) و یا وقتی سر مبارک را در بازار صرّافان کوفه آویختند، این آیه را می خواند: “اِنَّهمْ فِتیَة آمَنوا بربّهم و زِدْناهمْ هدی ” (همانا اصحاب کهف جوانمردانی بودندکه به پروردگارشان ایمان آوردند و ما بر ایمان و هدایتشان افزودیم “سوره ی کهف آیه ی13) و یا وقتی سر مبارک را به درختی آویختند این آیه را تلاوت می کرد: “وَ سَیَعْلَم الذینَ ظَلَموا ایَّ منْقَلَبٍ یَنْقَلِبُون ” (آنان که ظلم و ستم کردند به زودی خواهند دانست که به چه بازگشتگاهی برخواهند گشت “سوره ی شعراء آیه ی 227). و راهب نصرانی با سر بریده ی امام حسین علیه السّلام صحبت کرد. و سبب مسلمان شدن او آیه ی امْ حَسِبْتَ انَّ اصحابَ الکهْفِ وَالرَّقیم بود.

4) دوران امامت امام رضاعلیه السّلام به مراتب مشکل تر و سخت تر از دوران بقیّه ی ائمّه علیهم السّلام بود. زیرا مأمون از نظر علمی داناترین خلیفه عبّاسی بود و خود را دوستدار اهل بیت می دانست و به شدّت از مظاهر فساد خودداری می کرد. برخلاف پدرش که شراب می نوشید و بر خلاف سلسله ی بنی امیّه که اکثّریت آن ها (جز عمر بن عبدالعزیزکه داناترین و بهترین خلیفه ی اموی بود” لعن حضرت علی علیه السّلام را ممنوع کرد) همه شراب خوار بودند.