سخنان مروزی در مناظرهاش با امام علیهالسلام براساس جدل دور میزد، و انعطافپذیری نداشت، او پس از این که از امام علیهالسلام میپذیرفت، که اراده از مقوله فعل است، دوباره این را انکار میکرد و مدعی میشد که صفت است و به همین گونه چیزی را اعتراف و تصدیق میکرد سپس خلاف آن را میگفت. از این رو میبینیم امام علیهالسلام از او میپرسد:
ای سلیمان آیا به من نمیگویی که اراده فعل است یا غیر آن؟
عرض کرد: آری اراده، فعل است.
امام علیهالسلام فرمود: پس اراده حادث است، زیرا افعال همه حادثند.
سلیمان عرض کرد: فعل نیست.
امام علیهالسلام فرمود: در این صورت از ازل، چیز دیگری غیر از خدا با خدا بوده است.
سلیمان عرض کرد: اراده همان انشا و ایجاد است.
امام علیهالسلام فرمود: ای سلیمان، این سخنی که میگویی همان سخن ضرار(1) و پیروان اوست که شما و یارانت آن را زشت و ناروا شمردهاید، و گفتار ضرار این است، که خداوند عزوجل هر چه در آسمان و زمین و خشکی و دریا آفریده، از سگ و خوک و میمون و انسان و هر جنبنده دیگر، همه اراده خداوند است، و اراده خدا که مخلوق است زنده میشود و میمیرد، و راه میرود، و میآشامد، و زناشویی میکند، و لذت میبرد، و ستم میکند و کار زشت میکند و کافر و مشرک میشود.
سلیمان عرض کرد: اراده مانند شنیدن، و دویدن و دانستن است، یعنی صفت است.
آری سلیمان چون از دادن پاسخ درمانده شد، دوباره به آنچه بحث بر آن دور میزد بازگشت و گفت: اراده صفت است نه فعل، اما امام علیهالسلام مناظره را به روش دیگری غیر از روش نخستین، با او از سر میگیرد، و همین عمل نشان میدهد، که این مسأله تا چه حد از نظر امام علیهالسلام روشن و مدلل است که به هر شیوهای که بخواهد آن را برای او اثبات میفرماید.
1) ضرار بن عمرو در قرن دوم هجری میزیسته، و فرقه ضراریه منسوب به اوست. (مترجم).