امشب ای شمع گر از دیده رَوَد اشک رواست++
که شب ماتم جان سوز ولینعمت ماست
امشب ای شمع چون من اشک بیفشان وبسوز++
خاصّه بر حال غریبی که غریب الغربا است
شمع بر حال پریشان غریبی گرید++
که گدازان جگرش از ستم زهر جفاست
ای اباصلت در خانه به بیگانه ببند++
که جواد از ره دور آید و مهمانِ رضاست
گو به معصومه به بالین برادر بِشْتاب++
که رضا دستخوش محنت و اندوه و بلاست
جامه ی سوگ بپوشیم که ایّامِ غم است++
اشک ماتم بفشانیم که شب های عزاست
یک طرف رحلت پیغمبرِ پاکیزه گهر++
پیشوایی که از او پایه ی توحید بپاست
یک طرف زهر ستم بر دل پر خون حسن++
آتشی زد که زدود دل او تیره فضا است
این رضا کیست که دلها همه خشنود از اوست++
این رضا کیست که بر درد دل خلق دواست
ساکن کوی رضا باش که این ابرکَرَمْ++
سایه ی رحمت او بر سر سلطان وگداست
در دبستان رضا درک فضیلت آموز++
که دبستان رضا مکتب تسلیم ورضا است
دامن ضامن آهو مده از دست که او++
دوست را ضامن و فریادرس روز جزاست
از مرحوم دکتر رسا(1)
1) مرحوم دکتر قاسم رسا (1356- 1290) هجری شمسی با این که درکسوت مقدّس پزشکی خدمت می کرد و مدّتی معاونت بهداری کلّ استان خراسان را داشت با این همه شاعری دل سوخته بود و در مدح اهل بیت عترت و طهارت اشعار زیادی سروده. او دارای دیوان اشعار است و به مقام ملک الشّعرایی آستان قدس رضوی رسید.