جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مرثیه بر امام

زمان مطالعه: 8 دقیقه

هنگامی که امام رضا علیه‏السلام وفات فرمود، شاعران به مرثیه‏گویی پرداختند، و مردم بر امید و آرزوی از دست رفته خود که آن حضرت زمام خلافت را به دست گیرد، و مشعل حق را که مدتها به دست خلفا بی‏نور و خاموش مانده بود، فروزان و تابان سازد اشکها ریختند، همان خلفایی که فریب و تزویر را وسیله‏ای برای مشتبه کردن امور و گمراهی مردم قرار دادند، و در همان حال که حدود الاهی را بر دیگران جاری می‏کردند، از اجرای آنها درباره خویش خودداری داشتند، با این که در پشت پرده و گاهی هم آشکارا، انواع محرمات الهی و اعمال مخالف کتاب خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله را به جای می‏آوردند.

از جمله شاعرانی که در وفات آن حضرت مرثیه سروده است، دعبل بن علی خزاعی شاعر و مبلغ اهل‏بیت علیهم‏السلام است، مرثیه‏های چندی درباره حضرت رضا علیه‏السلام از او نقل شده، که از جمله آنهاست آنچه ابوالفرج ذکر کرده و گفته است علی بن سلیمان اخفش، این اشعار را از دعبل بن علی خزاعی که درباره امام رضا علیه‏السلام و سمی که به آن حضرت خورانیده شده و رثای فرزندش، و همچنین مذمت خلفای عباسی است، برای من خواند.

علی الکره ما فارقت أحمد و انطوی‏++

علیه بناء جندل و رزین(1)

و أسکنته بیتا خسیسا متاعه‏++

و انی علی رغمی به لظنین(2)

و لولا التأسی بالنبی و أهله‏++

لأسبل من عینی علیه شؤون(3)

هو النفس الا أن آل‏محمد صلی الله علیه و آله‏++

لهم دون نقسی فی الفؤاد کمین(4)

أضربهم ارث النبی فاصبحوا++

یساهم فیه میتة و منون(5)

دعتهم ذئاب من أمیة و انتحت‏++

علیهم دراکا ازمة و سنون(6)

وعاثت بنوالعباس فی الدین عیثة++

تحکم فیه ظالم و ظنین(7)

و سموا رشیدا لیس فیهم لرشده‏++

و هاذاک مأمون و ذاک أمین(8)

فما قبلت بالرشد منهم رعایة++

و لا لولی بالامانة دین(9)

رشیدهم غاو و طفلا بعده‏++

لهذا رزایا دون ذاک مجون(10)

ألا أیها القبر الغریب محله‏++

بطوس علیک الساریات هتون(11)

شککت فما أدری أمسقی بشربة++

فأبکیک أم ریب الردی فیهون(12)

و أیهما ما قلت ان قلت شربة++

و ان قلت موت انه لقمین(13)

أیا عجبا منهم یسمونک الرضا++

و یلقاک منهم کلحة و غضون(14)

أتعجب للأجلاف أن یتحیفوا++

معالم دین الله و هو مبین(15)

فقد سبقت منهم بفضلک آیة++

لدی و لکن ما هناک یقین(16)

دعبل در این اشعار خود، مصیبتهای هولناک، و گرفتاریهای دردناکی را که از حکومتهای اموی و عباسی بر اهل‏بیت علیهم‏السلام وارد شده شرح می‏دهد، و پس از آن به هجو و بدگویی رشید و دو فرزندش امین و مأمون می‏پردازد و سپس با سوز و گداز امام رضا علیه‏السلام را مرثیه می‏گوید، و ضمن آن به اتهام مأمون در کشتن ناگهانی امام علیه‏السلام اشاره می‏کند.

و دیگر از کسانی که در سوگ امام علیه‏السلام مرثیه گفته‏اند، اشجع بن عمرو سلمی است، او در رثای آن حضرت می‏گوید:

یا صاحب‏العیس یحدی فی أزمتها++

اسمع و أسمع غدا یا صاحب‏العیس(17)

اقرأ السلام علی قبر بطوس و لا++

تقرأ السلام و لا النعمی علی طوس(18)

فقد أصاب قلوب المسلمین بها++

روع و أفرج فیها روع ابلیس(19)

و أخلست واحد الدنیا و سیدها++

فأی مختلس منها و مخلوس(20)

و لو بدا الموت حتی یستدیر به‏++

لاقی وجوه رجال دونه شوس(21)

بؤسا لطوس فما کانت منازله‏++

مما تخوفه الأیام بالبؤس(22)

معرس حیث لا تعریس ملتبس‏++

یا طول ذلک من نأی و تعریس(23)

ان المنایا أنالته مخالبها++

و دونه عسکرجم الکرادیس(24)

أو فی علیه الردی فی خیس أشبله‏++

و الموت یلقی أباالأشبال فی الخیس(25)

مازال مقتبسا من نور والده‏++

الی النبی ضیاء غیر مقبوس(26)

فی منبت نهضت فیه فروعهم‏++

بباسق فی بطاح الملک مقبوس(27)

و الفرع لا یرتقی الا علی ثقة++

من القواعد والدنیا بتأسیس(28)

لا یوم اولی بتخریق الجیوب و لا++

لطم الخدود و لا جدع المعاطیس(29)

من یوم طوس الذی نادت بروعته‏++

لنا النعاة و أفواه القراطیس(30)

حق بان الرضا أودی الزمان به‏++

ما یطلب الموت الا کل منفوس(31)

ذاللحظتین و ذالیومین مفترش‏++

رمسا کآخر فی یومین مرموس(32)

بمطلع الشمس وافته منیته‏++

ما کان یوم الردی عنه بمحبوس(33)

یا لا نازلا جدثا فی غیر منزله‏++

و یا فریسة یوم غیر مفروس(34)

لبست ثوب البلی أعزز علی به‏++

لبسا جدیدا و ثوبا غیر ملبوس(35)

صلی علیک الذی قد کنت تعبده‏++

تحت الهواجر فی تلک الأمالیس(36)

لو لا مناقضة الدنیا محاسنها++

لما تقایسها أهل المقاییس(37)

أحلک الله دارا غیر زائلة++

فی منزل برسول الله مأنوس(38)

ابوالفرج در مقاتل گفته است هنگامی که این چکامه اشجع شیوع پیدا کرد، او برخی الفاظ آن را تغییر داد، و آن را به نام رشید کرد(39)

دعبل بن علی خزاعی گفته است، هنگامی که خبر وفات امام رضا علیه‏السلام به من رسید در قم بودم، و قصیده رائیه خود را در سوگ آن حضرت سرودم. برخی ابیات این قصیده این است:

آری أمیة معذورین ان قتلوا++

و لا أری لبنی‏العباس من عذر(40)

أولاد حرب و مروان و أسرتهم++‏

بنومعیط ولاة الحقد و الوغر(41)

قوم قتلتم علی الاسلام اولهم‏++

حتی اذا استمسکوا جازوا علی الکفر(42)

أربع بطوس علی قبر الزکی به‏++

ان کنت تربع من دین علی وطر(43)

قبران فی طوس خیر الناس کلهم‏++

و قبر شرهم هذا من العبر(44)

ما ینقع الرجس من قرب الزکی و ما++

علی الزکی بقرب الرجس من ضرر(45)

هیهات کل امری رهن بما کسبت‏++

له یداه فخذ ما شئت او فذر(46)

دعبل مرثیه‏های زیادی در سوگ امام رضا علیه‏السلام سروده، و به این وسیله در تبلیغ مذهب خود کوشیده، و نظر امت را به ستمهایی که بر اهل‏بیت عصمت علیهم‏السلام وارد شده، و تجاوزی که بر حقوق آنها به عمل آمده جلب کرده است، همچنین از این طریق تباهی دستگاههای حاکم را که جور و بیداد آنها، از حد معقول گذشته به گوش مردم رسانیده است.

دعبل از بزرگترین شاعران این دوره، و در دفاع از ایمان و اعتقاد خود از سخت‏ترین کسان به شمار است، او در شعر خود صورت صحیحی از روش و ماهیت حکومت خودکامه عباسیان به دست می‏دهد، و مصائبی را که از جور و ستم آنها بر اهل‏بیت علیهم‏السلام وارد شده، بیان می‏کند.

و نیز از جمله کسانی که امام رضا علیه‏السلام را مرثیه گفته‏اند، علی بن ابی‏عبدالله خوافی است، او گفته است:

یا أرض طوس سقاک الله رحمته‏++

ماذا حویت من الخیرات یا طوس(47)

طابت بقاعک فی الدنیا و طیبها++

شخص ثوی بسناباد مرموس(48)

شخص عزیز علی الاسلام مصرعه‏++

فی رحمة الله مغمور و مغموس(49)

یا قبره أنت قبر قد تضمنه‏++

حلم و علم و تطهیر و تقدیس(50)

فخرا فانک مغبوط بجثته‏++

و بالملائکة الأبرار محروس(51)

و ابوفراس حمدانی گفته است:

باؤا بقتل الرضا من بعد بیعته‏++

و أبصروا بغضه من رشدهم و عموا(52)

عصابة شقیت من بعد ما سعدت‏++

و معشر هلکوا من بعد ما سلموا(53)

لا بیعة ردعتهم عن دمائهم‏++

و لا یمین و لا قربی و لا رحم(54)

منظور شاعر در این ابیات، همان حقیقت تلخ نمایش غم‏انگیز ولایتعهدی امام رضا علیه‏السلام و نقش سازندگان و طراحان آن است، و می‏گوید هنگامی که ولایتعهدی را که گام آخرین به سوی مسند خلافت است، به آن حضرت سپردند سعادتمند شدند، زیرا بنا به اراده و فرمان خداوند، خلافت حق طبیعی اهل‏بیت علیهم‏السلام است، لیکن شقاوت و هلاکت دامنگیر آنها شد، برای این که علی‏رغم بیعت و عهد و پیمان خود، آن حضرت را ناگهانی شهید کردند.

اشعار رثای بسیار دیگری نیز وجود دارد، که مشتمل است بر مصائب و گرفتاریهایی که از جانب خلفای زمان بر آن حضرت وارد شده است، ولی ما به آنچه ذکر شد اکتفا می‏کنیم، زیرا ضرورتی به زیاده بر این نیست.


1) من از احمد از روی بی‏میلی جدا نشدم، در حالی که بنایی سنگی و استوار او را دربر گرفته است.

2) او را در خانه‏ای جای دادم، که بهره آن ناچیز است، هر چند من بر خلاف میل خود به آن بخل می‏ورزم.

3) و اگر این نبود که به پیامبر صلی الله علیه و آله و خاندانش تأسی جسته‏ام، از چشمانم اشکهایم را بر او ریزان می‏کردم.

4) او جان من است جز این که آل‏محمد صلی الله علیه و آله بجز در جانم در دل من جای دارند.

5) میراث پیامبر علیه‏السلام باعث ضرر و زیان آنان شد، و در آن مرده و منت‏گذار شریک شدند.

6) گرگانی از بنی‏امیه آنان را فراخواندند، و سختی و تنگی از هر سو پیاپی بر آنان هجوم بردند.

7) فرزندان عباس دین را تباه کردند، و هر ستمگر و شاک و بی‏دینی به نام دین فرمانروایی کرد.

8) رشید را رشید نام نهادند، در حالی که در میان آنان رشد و صلاحی نیست، همین گونه است مأمون و امین.

9) از اینان کسی به سبب داشتن رشد و صلاح یافت نشد که رعایت کند و پاس حرمت نگه دارد، و از آنها حاکمی نبود که در دین امین باشد.

10) رشید و پس از او دو فرزندش گمراه بودند، آن یک مصیبتها و آن دیگر فسق و فجورها داشت.

11) هان ای قبری که در غربت و در طوس قرار داری. باران رحمت الهی پیوسته بر تو ریزان باد.

12) شک دارم و نمی‏دانم که آیا شربت سم آشامیده‏ای تا بر تو گریه کنم، و یا بر مرگ طبیعی درگذشته‏ای تا مصیبت آسان شود.

13) و هر کدام از اینها را بگویم، چه بر اثر آشامیدن سم و چه به طور طبیعی، بی‏شک مرگ تو سریع و ناگهانی بوده است.

14) شگفت از اینها که تو را رضا نامیدند اما، با ترشرویی و بدخویی با تو روبرو شدند.

15) آیا شگفتی داری از این که احمقان و نادانان بر نشانه‏های دین خدا کاستی و نقصان وارد کنند، و دین خدا نمایان و آشکار است.

16) نشانه فضیلت تو بر آنان سبقت جسته است، و من بر این اعتقادم اما آنان یقین ندارند.

17) ای آن شتربانی که در پیشاپیش شتران آواز می‏خواند، بشنو و فردا به گوشها برسان، ای شتربان.

18) به قبری که در طوس است سلام برسان، و سلام به شهر طوس مگوی، و آن را خوشی و آسایش مباد.

19) در این شهر به دلهای مسلمانان ترس و وحشت رسید، و دل شیطان در آن امان و آسایش یافت.

20) شهر طوس یگانه روزگار و سرور دهر را ربود، چه ربانیده‏ای از آن و چه ربوده شده‏ای!!.

21) و اگر مرگ نمودار شود، و به گرد او درآید، چهره مردانی را خواهد دید، که بی‏اعتنا و خشم‏آلود به او می‏نگرند.

22) تیره‏روزی بر طوس باد هر چند منزلگاههایش از آن جمله نیست که روزگار آنها را به تیره‏روزی و بدبختی ترسانیده باشد.

23) طوس منزلگاهی است که استراحتی در آن نیست و جای اشکال و ابهام است، و چقدر فاصله دارد دوری و غربت از استراحت و خوشی.

24) مرگ چنگال خود را به او رسانیده، و نزد آن سپاهی با دسته‏های فراوان و انبوه است.

25) در بیشه شیران وی، هلاکت به او دررسید، آری مرگ شیران را در بیشه‏زار دیدار می‏کند.

26) او پیوسته از انوار پدرانش تا پیامبر صلی الله علیه و آله بهره می‏گرفت، همان نوری که از دیگری اخذ نشده است.

27) در محلی شاخه‏های آنها روییده و افراشته و قد کشیده که سرزمین پادشاهی است و از آن پرتو گرفته می‏شود.

28) و شاخه‏ها افراشته و برآمده نمی‏شود مگر آن که بر تنه و پایه‏های محکمی استوار باشد، و دنیا بر این اساس است.

29) هیچ روزی به گریبان چاک کردن و لطمه به صورت زدن و به سختی بی‏تابی کردن، سزاوارتر از روز طوس نیست.

30) روزی که پیام‏آوران مرگ و کاغذها به زبان خود از ترس و وحشت بر ما فریاد زدند.

31) آری چنین است، زمانه امام رضا علیه‏السلام را از میان ما برد، و مرگ جز گرانمایه و نفیس را طلب نمی‏کند.

32) صاحب آن دو لحظه و آن دو روز در بستر گور آرمیده، همچون دیگر کسانی که در دو روز به خاک رفته‏اند.

33) هنگام دمیدن آفتاب مرگ او فرارسید، آری روز مرگ از او بازداشته نشده بود.

34) ای آن که به قبری فرود آمده‏ای که در منزلگاه تو نیست و ای شکار روزگاری که شکار نمی‏شود.

35) جامه کهنه پوشیدی و چه بر من گران و دشوار است که جامه نو و تازه بر تن کنم.

36) آن که در روزهای سوزان و شبانگاهان او را پرستش می‏کردی بر تو درود فرستاد.

37) اگر این نبود که دنیا با خوبیها و محاسن خود در ستیز است، اهل سنجش نمی‏توانستند این مصیبت را اندازه‏گیری کنند.

38) خداوند تو را در سرای جاوید و همیشگی متنعم فرماید، و در منزلی به همدمی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله جای دهد.

39) مقاتل‏الطالبیین ص 380 – 378.

40) به نظر من اگر امویان فرزندان علی و فاطمه را کشتند، معذور بودند، اما اولاد عباس را هیچ عذری نمی‏بینم.

41) آنها فرزندان حرب و مروان و خاندان آنان و بنومعیط بودند که همگی سردمداران حسد و کینه و دشمنی می‏باشند.

42) آنها گروهی هستند که در اسلام نخستین آنان را کشتید، و آنها هر وقت توانستند به کفر بازمی‏گشتند.

43) اگر منزل می‏کنی در طوس بر مرقد آن (امام) پاک منزل کن، که در دین بدو نیاز داری.

44) دو قبر در طوس است، یکی قبر بهترین تمام مردم و دیگر بدترین تمام مردم و این از عبرتهای روزگار است.

45) پلید از نزدیک بودنش به پاک سودی نمی‏برد، و به پاک از نزدیک بودن پلید به او هیچ زیانی نمی‏رسد.

46) هیهات هر کسی در گرو عمل خویش است و دستآوردهای او از آن اوست، اکنون آنچه می‏خواهی برگیر یا رها کن.

47) ای زمین طوس، خداوند تو را از رحمت خود، سیراب کند که چه خیرات و خوبیهای بسیاری تو ای طوس دربر داری.

48) در دنیا سرزمینهای تو پاکیزه باد، و پاکیزه کرده است آن را شخصیتی که در سناباد آرمیده و در خاک غنوده است.

49) او شخصی است که شهادتش بر اسلام گران و سنگین است و در رحمت پروردگار فرو رفته، و غوطه‏ور است.

50) ای آرامگاه او، تو آن قبری که بردباری و دانشوری و پاکی و پاکیزگی را دربر دارد.

51) پس فخر و مباهات کن زیرا تو به سبب جسد او مورد رشک و حسدی، و به وسیله فرشتگان مقرب در حفظ و حراستی.

52) پس از بیعت با امام رضا علیه‏السلام به کشتن او اقدام کردند، و کینه و دشمنی او را مصلحت دیدند و کوردل شدند.

53) آنها دسته‏ای هستند که بدبخت شدند پس از آن که نیکبختی یافتند، و گروهی می‏باشند که پس از آن که ایمنی یافتند نابود شدند.

54) نه بیعت و نه سوگند و نه خوشایندی و قرابت هیچ کدام آنها را از کشتن و ریختن خون آنان بازنداشت.