جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مانویان

زمان مطالعه: 3 دقیقه

مانی فرزند یکی از نجبای عهد اشکانی، موسوم به فاتک (پتگ) بود که هم‏زمان با جلوس شاهپور اول ساسانی در 242 میلادی، دین خود را بر مردم عرضه داشت.(1) مذهب او اختلاطی عجیب از دین زرتشتی، مسیحیت، و بودایی بود.(2) شاهپور اول در تلاش برای ایجاد وحدت دینی در ایران، به مانی میدان داد(3)؛ لیکن این امر با مخالفت

بسیار شدید موبدان سنت‏گرای زرتشتی مواجه شده و منجر به قتل و آزار مانویان گردید(4) این‏گونه بود که بقایای مانویان رو به جانب شرق نهادند و لذا حضور پیروان این کیش، در نواحی شمال خراسان و از آسیای مرکزی (تا حدود چین)، به واقعه‏ی سرکوبی آن‏ها در اوایل دوران ساسانی بازمی‏گردد.

با انقراض دولت ساسانیان به دست عربان مسلمان، عده‏ی کثیری از پیروان مانی از گریزگاه‏های خود در آسیای مرکزی دو مرتبه به بین‏النهرین مراجعت کردند، ولی باز در اثر تعقیب سختی که تحت خلافت المهدی (169 – 158 هجری) همراه با دستگاه احتساب و تجسس عقاید و برپا نمودن محاکمه‏ی زنادقه به وقوع پیوست، ناگزیر شدند که بار دیگر به آسیای مرکزی سفر کنند(5) که در آن‏جا، در تحت حمایت بعضی از دولت‏ها – به خصوص دولت ترکان ایغوری – پشتیبان نیرومندی یافتند(6) هم‏چنین اندکی پیش از عزیمت امام رضا علیه‏السلام به خراسان و به دنبال اخراج مانویان از بین‏النهرین، قیامی از سوی هم‏کیشان آنان در گرگان (سال 180 هجری) به وقوع

پیوست(7) که نشان از قوت و قدرت آنان در انتهای قرن دوم – و حتی قرن سوم – هجری دارد.

علاوه بر این‏ها، رساله‏ی زرتشتی «ماتیکان گجستک ابالیش» شاهد متقنی بر حضور مانویان در دربار مامون و مناظره‏ی آنان با موبدان آذر فرنبغ، پسر فرخ‏زادان با یک مانوی موسوم به ابالیش درج شده که در پایان به سرافکندگی و طرد مرد مانوی می‏انجامد. تاریخ نگارش این رساله را در حدود سال‏های 198 تا 218 هجری (ترجیحا 202 هجری و منطبق بر دوران ولایتعهدی امام رضا علیه‏السلام) دانسته‏اند. نکته‏ی جالب این‏که گزارشی ازین منظره در کتاب بیان‏الادیان، اثر ابوالمعالی محمد بن عبیدالله وجود دارد که در خلال آن، سخنانی از مامون در احتجاج با مرد مانوی نقل شده است(8)

کیش مانی از جهتی دیگر هم در تاریخ اسلام و به ویژه قرون اولیه‏ی آن حائز اهمیت بوده و آن جنبش فکری زنادقه است. امروز تقریبا تردیدی برجا نمانده که واژه‏ی زندیق، شکل معرب شده‏ی زندیک است که مراد از آن همین مانویان بوده اند که قایل به تاویل

زند (=شرح اوستا) گشته بودند.(9)

موبدان متعصب ساسانی، مانویان و گاه مزدکیان را زندیک می‏نامیدند. این واژه در دوران اسلامی علاوه بر مانویان، به منکران خدا و دهری‏ها هم اطلاق شد. در روایات از مناظره‏ی این زندیقان با امام رضا علیه‏السلام هم یاد شده است(10)


1) رک به «ایران در زمان ساسانیان»: 263 – 260.

2) رک به «تاریخ مردم ایران»: صص 442 – 438؛ نیز برای آگاهی بیش‏تر از چند و چون باورهای مانوی، رک به «مانی و دین او»، صص 106 – 55.

3) شاهپور خود را پادشاه ایران و انیران می‏نامید و امید داشت که با کیش التقاطی مانی،زمینه‏ی دینی حکومتی جهانی را پی افکنده؛ درین باره رک به «تاریخ مردم ایران»: ج 1، صص 433 – 432.

4) رک به «همان»: صص 437 – 436 و نیز به «طلوع و غروب زردتشتی‏گری»: صص 316 – 314.

5) درباره‏ی سخت‏گیری‏های المهدی، نسبت به زندیقان، رک به «تاریخ سیاسی اسلام»: ج 2، ص 59.

6) رک به «ایران در زمان ساسانیان»: صص 288 – 287.

7) رک به «تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی»: ج اول، صص 378.

8) برای آگاهی بیش‏تر، رک به مقدمه‏ی ابراهیم میرزای ناظر بر ترجمه‏ی «رساله‏ی ماتیکان گجستک ابالیش». ناگفته نماند که گجستک به معنی ملعون است و ابالیش را برخی با واژه‏ی ابلیس، و بعضی با عبدالله، نزدیک گرفته‏اند.

9) درباره‏ی ریشه‏شناسی واژه‏ی زندیق یا زندیک، بحث‏های فراوانی شده که یکی از بهترین آن‏ها را مرحوم مهرداد بهار ارایه داده است: رک به «جستاری در فرهنگ ایران»: صص 282 – 279.

10) درین باره رک به «عیون اخبارالرضا»: ج 1، صص 271 – 265.