جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

عدالت امام

زمان مطالعه: 2 دقیقه

برای امام رضا علیه‏السلام تصدی مسؤولیتهای حکومتی، هیچ‏گاه فراهم نشده است، تا بتوانیم روش عملی آن حضرت را در حکمرانی، و اداره‏ی امور، عرضه بداریم، جز این که می‏توانیم از خلال بیانات آن حضرت برای برخی از اصحابش، که اشتیاق داشتند امام علیه‏السلام قدرت را به دست گیرد، تا حدی به این موضوع پی ببریم.

محمد بن عباده از امام علیه‏السلام پرسید:

چرا آنچه را امیرالمؤمنین گفت، تأخیر انداختی، و امتناع فرمودی؟

امام علیه‏السلام فرمود: وای بر تو، ای اباحسن من از عدم پذیرش این امر نگران نیستم.

محمد بن عباده می‏گوید: امام علیه‏السلام اندوه مرا دریافت.

فرمود: منظور تو در این کار چیست؟ اگر امر حکومت، چنان که می‏گویی، به ما بازگشت کند و تو هم آن چنان باشی، که اکنون هستی، در آن روز هم چیزی نصیب تو نخواهد شد، و مانند یکی از دیگران خواهی بود.

امام علیه‏السلام در پاسخ خود، نخست او را از واقع امر، آگاه می‏فرماید، و متذکر می‏شود، تا موقعی که امر خلافت کلا به آن حضرت منتقل نشود، سودی در قبول و اجابت نیست، و چون بر اثر این پاسخ، آثار اندوه در چهره سائل، ملاحظه می‏کند، روش خود را در امر حکومت و خلافت، اگر به دست او برسد بیان، و به طور خلاصه می‏فرماید، که در آن هنگام نزد او، هیچ کس را، بر دیگری امتیاز و برتری نیست، و رعایت قانون عدل از طرف حکومت و اجرای اصل برابری میان مردم، اموری ضروری است، و در چنین حکومتی، اختلاف طبقاتی، و تبعیض میان افراد و ریختن مال به جیب دوستان و یاران، وجود ندارد، بلکه همه در حقوق اجتماعی با یکدیگر برابرند، بدون این که امتیازی میان افراد وجود داشته باشد، یا بر کسی به خاطر مصلحت دیگری، ستم شود.

بیان امام علیه‏السلام درباره چگونگی روش او برای اداره امور امت و حکومت، عملا انتقاد صریحی است، بر شیوه نظام جابر وقت، که بنای آن به هیچ روی، بر اساس عدالت و برابری، استوار نبود، بلکه بر پایه حفظ مصالح ویژه‏ای، که دوام حکومت و قدرت خلیفه و یاران و پیروان او را تضمین می‏کرد، قرار داشت، و خون و مال و عرض مردم و همه دستگاه دولت، در خدمت اعمال خودسرانه، و هوسهای ستمگرانه حاکم و خویشان و یارانش بود، و از اصول عدالت و برابری، که اسلام با احکام و تعالیم انسانی خود، آن را تضمین کرده، اثری وجود نداشت.