زمان مطالعه: < 1 دقیقه
محمّد بن حفض گفت: یکی ازغلامان آزاد شده امام هفتم علیه السلام به من چنین گفت: با گروهی در خدمت امام رضا علیه السلام در بیابانی در حرکت بودیم سخت تشنه شدیم به طوری که ترسیدیم از تشنگی هلاک شویم. حضرت امام رضا علیه السلام مکانی را به ما نشان دادند و فرمودند:
بیایید، بیایید، که این جا آب است. به دستورایشان به آن جا رفتیم و درحالی که در شگفت شده بودیم در آن بیابان آب یافتیم. همه آب خوردیم تا این که سیراب شدیم و حتّی چهارپایان را هم آب دادیم و از آن جا کوچ نمودیم. حضرت به یاران خود فرمودند: هم اکنون به دنبال چشمه بگردید. ما هر چه تجسّس و جستجو نمودیم چشمه ای نیافتیم.
راوی گوید: این حکایت را نزد مردی از اولاد قنبر (غلام امیرمؤمنان) که صد و بیست ساله بود ذکرکردم و او هم این داستان را به همین طریق شرح داد و اظهار داشت: آن حضرت به خراسان می رفتند.