جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شهادت شهید هاشمی‏نژاد

زمان مطالعه: 2 دقیقه

سرانجام در صبحدم روز 7 مهر ماه سال 60، همزمان با سالروز شهادت امام محمدتقی علیه‏السلام پس از انجام رسالت همیشگی؛ یعنی تدریس معارف اسلامی، به وسیله‏ی عاملی مزدور از منافقین به شهادت رسید. چگونگی شهادت هاشمی‏نژاد به شرح ذیل است:

طرح ترور به دست جلال و شهاب، دو تن از اعضای سازمان منافقین، ریخته شده بود. در طرح، بنابراین بود کل کلاسی را که هاشمی‏نژاد در آن تدریس می‏کرد، بزنند، ولی چون متوجه شدند هادی علویان، همان قاتل شهید هاشمی‏نژاد، لو رفته است، گفتند: چون طبسی در حال حاضر در مکه است و هاشمی‏نژاد فرد اول مشهد است، اگر او را ترور کنیم، کمر سیستم و رژیم مشهد می‏شکند. به همین دلیل، نارنجکی به هادی علویان – که در دکه‏ی کتابفروشی صحن حرم کار می‏کرد – دادند و قرار شد به بهانه‏ی خرید کتاب و پوستر به حزب برود و در توالت حزب ضامن نارنجک را باز کند و موقع خروج هاشمی‏نژاد از کلاس، او را از بین ببرد. اول قرار بود طرح، روز یکشنبه انجام شود، ولی به علت نیامدن هاشمی‏نژاد طرح اجرا نشد و قرار شد روز سه‏شنبه کار انجام شود. روز سه‏شنبه هادی علویان به حزب رفت و هنگام خروج هاشمی‏نژاد از حزب طرح را اجرا کرد.(1)

هادی علویان اهل قوچان و جزو گروهک منافقین بود که به مشهد آمده و در شاخه‏ی دانش‏آموزی حزب جمهوری اسلامی نفوذ کرده بود. او در کتابفروشی جلو صحن امام مشغول به کار شد. به حزب نیز رفت و آمد می‏کرد؛ از این رو، نگهبان او را می‏شناختند.

روز سه‏شنبه، هفتم مهر سال 60، شهید هاشمی‏نژاد به کلاس خود در حزب جمهوری اسلامی مشهد می‏رود. هادی علویان نیز به بهانه‏ی گرفتن پوستر انتخاباتی ریاست جمهوری به حزب آمده و به داخل دستشویی رفته و نارنجکی را که در داخل بیضه‏بند خود مخفی کرده بود، در می‏آورد و به جیب خود می‏گذارد و در چند پله به در خروجی حزب مانده، می‏نشیند. هنگامی که کلاس درس تمام می‏شود و شهید برای شرکت در جمع عظیمی از نسل جوان، که در یک سالن دیگر تجمع کرده بودند، حرکت می‏کند. متأسفانه با فاصله‏ای که میان شهید و محافظان پدید می‏آید، منافق خائن، از فرصت استفاده می‏کند و خود را به او می‏رساند و از پشت بغل می‏کند و نارنجک را زیر شکم او جای می‏دهد و با شدت با صورت روی زمین می‏خواباند و نارنجک منفجر می‏شود و پس از چند ثانیه آن عالم ربانی در حالی که شکمش دریده شده و دستهایش قطع شده بودند به شهادت می‏رسد. هادی علویان، این منافق کور دل، در حالی که یک دستش قطع شده بود، به جای این که به بیرون حزب فرار کند، به درون ساختمان حزب می‏رود که با رگبار مسلسل محافظان به درک واصل می‏گردد.(2)

بدن پاک و مطهر شهید، با اندوه فراوان در کنار مرقد مطهر ثامن الحجج علیه‏السلام با فاصله‏ی کم‏تر از بیست متر به خاک سپرده شده است تا زیارتگاه عاشقان شهادت و زائران دلسوخته گردد. راهش پر رهرو باد.


1) همان، گوشه‏ای از اظهارات امیر یغمایی معاون اطلاعات سازمان منافقین، ص 141.

2) همان، ص 142 تا ص 145.