جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شهادت امام کاظم و آغاز امامت رضا

زمان مطالعه: 3 دقیقه

امام علیّ بن موسی الرّضا صلوات الله علیه بعد از شهادت پدر گرامیش در مدینه در مقام امامت و رهبری شیعیان قرار گرفت و به نشر علم و فضیلت و طاعت و عبادت اِلاهی پرداخت. همواره نزدیکان و اصحاب و دوستداران اهل بیت صلوات الله علیه به آن حضرت مراجعه نموده و احکام و دستورات شرعی را سؤال می‏کردند، و از وجود پرفیض آن پیشوای دین کسب فیض می‏نمودند.

بیشتر اوقات امام علیّ بن موسی الرّضا صلوات الله علیه در مسجد النبی صلی الله علیه و آله جلوس داشتند، و مردم برای سؤالات و رفع

مشکلات خود، در آن مکان مقدّس به خدمت حضرتش مشرّف می‏شدند؛ همان گونه که از تاریخ و روایات استفاده می‏شود، ظاهراً تا زمانی که هارون‏الرشید در قید حیات بود، تعرّضی به ساحت مقدّس آن حضرت نمی‏شد.

ابی‏صلت هروی می‏گوید: از علیّ بن موسی الرّضا صلوات الله علیه شنیدم که می‏ فرمود:

«من در روضه نبوی می‏نشستم.در مدینه علمای بسیاری بودند، زمانی که آن‏ها در مسئله‏ای عاجز می‏شدند، به من اشاره می‏نمودند و مسائل را به من ارجاع می‏دادند و آن مسائل و مشکلات را حل می‏کردم.(1)

ابوالفرج در کتاب مقاتل الطالبیین می‏نویسد:

در دوران اقامت امام رضا صلوات الله علیه شیعیان پشت گرمی و ظهور خاصّی یافته ومکتب اهل بیت صلوات الله علیهم را تبلیغ می‏نمودند. خود حضرت نیز به طور علنی تبلیغ می کرد و با پیروان فرقه واقفیّه(2)

احتجاج می‏نمود.

حضرت علیّ بن موسی الرّضا صلوات الله علیه در طول دوران امامت خود در مدینه برای مراسم حجّ و زیارت خانه‏ی خدا به مکّه ی مکرمه تشریف می بردند و حتّی همان سالی که حضرت روانه‏ی خراسان شدند نیز، در مراسم حجّ حاضر شدند.

در این سفر جوادالائمّه علیه‏السلام را نیز با وجود سنّ کودکی به همراه برد، چون حضرت در خانه‏ی خدا مشغول طواف وداع بودند، حضرت جواد علیه‏السلام بر دوش غلام آن حضرت، موفّق بود، و او حضرت جواد علیه‏السلام را طواف می‏داد، وقتی که حضرت جواد صلوات الله علیه به حجر اسماعیل رسید از دوش غلام پایین آمده و آثارغم و اندوه در چهره‏ی آن حضرت پدیدار شد و مشغول دعا شدند و چون دعای حضرت جواد علیه‏السلام طولانی شد.

موفّق عرض کرد: فدایت شوم! برخیز تا برویم.

حضرت جواد علیه‏السلام فرمودند: من این محل را ترک نمی‏کنم تا

وقتی که خدا خواهد.

موفّق خدمت حضرت رضا صلوات الله علیه آمده و جریان را بیان کرد، علیّ بن موسی الرّضا صلوات الله علیه نزد فرزند خود آمده و فرمود: ای حبیب من! برخیز.

حضرت جوادالائمّه علیه‏السلام عرضه داشت: ای پدر! چگونه برخیزم و حال آن که شما خانه‏ی کعبه را به گونه ای وداع فرمودی که دیگر به آن مراجعت نخواهید کرد.

سپس شروع به گریه نمودند. به هر حال جوادالائمّه صلوات الله عیله از امر پدر بزرگوارش اطاعت نمود و از جای برخاست و همراه پدر روانه شدند.(3)


1) بحارالأنوار: ج 11 ص 329، اعلام الوری: ص 115.

2) واقفیّه فرقه‏ای هستند که فقط تا امامت حضرت موسی بن جعفر صلوات الله علیه اعتقاد دارند. مؤسس این فرقه، علی بن ابی‏حمزه‏ی بطائنی است. او از اصحاب امام صادق علیه‏السلام و امام کاظم صلوات الله علیهما بود و در طول چند سالی که امام کاظم صلوات الله علیه درحبس هارون به سر می‏برد، علی بن حمزه نماینده‏ی تام آن حضرت بود. در این مدت اموال زیادی که شیعیان برای آن حضرت می‏آوردند، و آن ها را به علی بن حمزه می‏سپردند. بعد از آن که خبر شهادت حضرت موسی بن جعفرصلوات الله علیه منتشر شد و امامت حضرت رضا صلوات الله علیه متعیّن گردید، شیطان بر علی بن حمزه چیره شد و به خاطر اموالی که از حضرت نزد او امانت مانده بود، و حاضر نبود که آن اموال را به امام رضا صلوات الله علیه تحویل دهد، منکر شهادت موسی بن جعفر صلوات الله علیه وامامت علیّ بن موسی الرّضا صلوات الله علیه شد و از همان زمان فرقه‏ی ضالّه‏ی واقفیّه را بنیان‏گزاری کرد او و همچنین پیروانش قائل به حیات امام موسی بن جعفر صلوات الله علیه می‏باشند. برای آگاهی بیشتر مراحعه شود به : معجم رجال الحدیث: ج 11 ص 216.

3) اثبات الوصیة: ص 158، کشف الغمه: ج 3 ص 116.