جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

سیاست‏های مزورانه‏ی مأمون

زمان مطالعه: 2 دقیقه

شواهدی در تاریخ موجود است که به روشنی از سوءنیت مأمون در واگذاری ولایتعهدی به امام پرده برمی‏دارد:

1. مأمون جاسوسانی بر امام گماشته بود، تا همه‏ی امور را زیرنظر بگیرند و به او گزارش کنند. این خود دلیل دشمنی با امام و عدم ایمان و حسن‏ نیت به آن بزرگوار است.

«هشام بن ابراهیم راشدی» از نزدیک‏ترین افراد نزد امام رضا علیه‏السلام بود، ولی هنگامی که امام را به مرو آوردند، هشام با «فضل بن سهل» وزیر مأمون و با مأمون ارتباط پنهانی برقرار کرد؛ به گونه‏ای که هیچ چیز را از آنان پنهان نمی‏داشت. مأمون او را حاجب (مسؤول دفتر) امام قرار داد و هشام فقط افرادی را که خود مایل بود، نزد امام راه می‏داد و دوستان و پیروان امام نمی‏توانستند آن گرامی را ملاقات نمایند؛ هر چه امام در منزل می‏گفتند، هشام به مأمون و فضل بن سهل گزارش می‏کرد.(1)

2. «جعفر بن محمد بن اشعث» در ایامی که امام در خراسان و نزد مأمون بودند، به امام پیام می‏داد که نامه‏های او را پس از خواندن بسوزانند، تا مبادا به دست دیگری بیفتد و امام برای اطمینان خاطر او، می‏فرمایند نامه‏هایت را پس از خواندن می‏سوزانم.(2)

3. امام در زمان ولایتعهدی در پاسخ «احمد بن محمد بزنطی» می‏نویسد:

و اما این که اجازه‏ی ملاقات خواسته‏ای، آمدن نزد من دشوار است و این‏ها اکنون بر من سخت گرفته‏اند و فعلا برایت ممکن نیست؛ ان‏شاءالله به زودی ملاقات میسر خواهد شد.(3)

4. آشکارتر از همه آنکه مأمون خود گاهی نزد برخی از نزدیکان و وابستگانش به هدف‏های واقعی خود در مورد امام علیه‏السلام اعتراف می‏کردند. او در پاسخ «حمید بن مهران» یکی از درباریانش و گروهی از عباسیان که او را به جهت سپردن ولایتعهدی به امام رضا علیه‏السلام سرزنش می‏کردند، می‏گوید:

این مرد از ما پنهان و دور بود و برای خود دعوت می‏کرد؛ ما خواستیم او را ولیعهد خویش قرار دهیم تا دعوتش برای ما باشد و به سلطنت و خلافت ما اعتراف نماید و شیفتگان او دریابند که آنچه او ادعا می‏کرد، در او نیست و این امر (خلافت) مخصوص ماست نه او؛ ما بیمناک بودیم اگر او را به حال خود باقی گذاریم آشوبی برای ما برپا سازد که نتوانیم جلوی آن را بگیریم.(4)


1) حیاة الامام الرضا، جعفر مرتضی، حسینی، صص 214 – 213.

2) کشف الغمه، ج 3، ص 92.

3) حیاة الامام الرضا، ص 215.

4) همان، ص 364.