از تفرقه گراییهای شگرف اینها یکی این است که برخی از آنان پس از وفات امام موسی بن جعفر علیهالسلام احمد فرزند او را به امامت برداشتند، ولی هنگامی که در قیام ابنطباطبا بر ضد حکومت عباسی، احمد به همراه ابیالسرایا خروج کرد، این کار را زشت شمردند، و از او برگشتند، و دوباره به طریقه وقف عود کردند، و به امامت حضرت رضا علیهالسلام که جانشینی پدرش را داشت، معترف نشدند. محمد بن احمد بن اسید گفته است که:
هنگامی که ابیالحسن (موسی بن جعفر علیهالسلام) به شهادت رسید، ابراهیم و اسماعیل فرزندان ابیالاسمال گفتند: ما نزد احمد فرزندش میرویم، مدتی هم با او رفت و آمد داشتند، هنگامی که ابوالسرایا خروج کرد، احمد بن ابیالحسن نیز او را همراهی کرد، ما نزد ابراهیم و اسماعیل آمدیم، و به او گفتیم: این مرد با ابیالسرایا خروج کرده است، در باره او چه میگویید؟ آنان این کار او را زشت شمردند، و برگشت خود را از او اعلام کردند و گفتند: ابیالحسن (موسی بن جعفر علیهالسلام) زنده است، و ما همچنان معتقد به وقف هستیم، محمد بن احمد بن اسید گفته است که اسماعیل بر حالت شک زندگی را بدرود
گفت(1)
فتنه واقفیها مدت نسبت درازی ادامه یافت، و اختلاف و کشمکش میان آنها و فرقه ناجیه تا آن زمان که خداوند سقوط و انقراض آنها را مقدر کرده بود، در اوج خود بود، و چون این پدیده بر اساس درستی استوار نبود، نتوانست مدتی طولانی پایداری کند، و از میان رفت.
1) رجال کشی ص 400.