جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

زرتشتی‏گری

زمان مطالعه: 3 دقیقه

نوار شرقی فلات ایران از سیستان تا سغد، مهد یا نگاهبان کیش زرتشتی و باورهای کهن ایرانی بوده است و به ویژه در خراسان بزرگ ریشه‏هایی استوار داشته، به طوری که انتشار اسلام درین ناحیه با

مقاومت‏ها و دشواری‏های فراوانی مواجه گشت(1)

باورها و آئین‏های کهن ایرانی – حتی آنها که مربوط به دوران قبل از زرتشت بوده‏اند – درین ناحیه تا قرنها پس از اسلام دوام آورده‏اند. مثلا ابوریحان بیرونی از رواج مراسم سالانه‏ی سوگ سیاوش در خوارزم – آن هم در قرن چهارم هجری – نقل کرده است(2) و اتفاقا از شهر «مرو» که مامون آنرا تختگاه خود قرار داده بود، یکی از کهن‏ترین شواهد باستانی راجع به پرستش سیاوش، موسم به کوزه‏ی مرو بدست آمده است. بر روی این کوزه تصاویری از مراسم سوگ سیاوش ترسیم گشته و نکته‏ی بس درخور اهمیت این‏که این کوزه در یک معبد بودایی پیدا شده و این می‏رساند که این شهر از دیرباز در معرض اختلاط ادیان گوناگون و آمیزش مذاهب مختلف بوده است(3)

هم‏چنین امروزه آشکار شده که اساسا خاستگاه بسیاری از اسطوره‏ها و افسانه‏های باستانی ایرانی همین بوده(4)؛ پس می‏توان اندیشید که در هنگام سفر امام رضا علیه‏السلام به خراسان بزرگ در اوایل قرن سوم هجری، این منطقه از

جمله‏ی مهمترین کانون‏های نگاهبانی از باورهای کهن ایرانی – و از جمله کیش زرتشتی – بوده است(5)

ازین‏ها گذشته‏تر، موبدان زرتشتی در قرون دوم و سوم هجری آشکارا به مناظره با ادیان دیگر – و بویژه اسلام – دست زدند و کوشیدند با طرح ایراداتی، دین خود را برتر از دیگر ادیان نشان دهند. کتاب‏های موسوم به «رساله‏ی شکند گمانیک ویچار» (رساله‏ی گمان‏شکن) و نیز «گجستک ابالیش» (عبدالله ملعون)یادگارهای این دوران است که در آن‏ها به نقد ادیانی چون اسلام و یهودیت و مسیحیت و مانویت پرداخته شده است.

در واقع، آثار پهلوی دوران عباسی، حکایت از آشنایی علمای زرتشتی با قرآن،اصول کلی دیانت اسلام، طرز اندیشه معتزلی و تسلط بر فنون بحث و اصلاحات آن دارد(6)؛ این امر به خودی خود نشان می‏دهد که نقش‏آفرینی امام رضا علیه‏السلام در مناظره با موبدان زرتشتی – آن هم در منطقه‏ای چون خراسان – بسیار حیاتی و ارزشمند بوده است(7) به عبارت دیگر، محدوده‏ی جغرافیایی‏ای که امام علیه‏السلام در

آن به نشر حقایق اسلام دست زدند، دقیقا یکی از مهم‏ترین و سنتی‏ترین کانون‏های زرتشتی‏گری و نیز باورهای کهن آریایی بود.


1) رک به «چکیده تاریخ کیش زرتشت»: ص 237. قابل ذکر است که یکی از پایدارترین آتشکده‏های زرتشتی موسوم به «کرکویه» در مشرق زابل است که تا قرن‏ها پس از اسلام با احترام و امنیت برقرار می‏بود؛ رک به «همان»: ص 236.

2) رک به مقاله‏ی احسان یار شاطر در «تعزیه هنر بومی پیشرو ایران»: ص 132؛ نیز رک به: «تاریخ ایران کمبریج»: ج 3، ق 1، صص 561 – 558.

3) رک به «سیاوشان»: صص 74 – 69. همان طوری که اشاره شد، در منطقه‏ی آسیای میانه اسطوره‏ی سیاوش در تمام باورها و ادیان رایج رسوخ کرده بود.

4) رک به «تاریخ ایران کمبریج»: ج 3، صص 479 – 478.

5) در واقع پس از فتح ایران بدست اعراب مسلمان، بقایای ساسانیان تا مدتها در شرق ایران دوام آوردند و حتی با برقراری روابطی با خاقان چین، کوشیدند تا تخت و تاج از دست رفته را بازیابند. درین باره رک به «مروج‏الذهب»، ج 2، ص 241.

6) رک به «چکیده کیش زرتشت»، ص 239.

7) برای آگاهی از مناظره‏ی امام رضا علیه‏السلام با هربذ اکبر (هیربد بزرگ زرتشتیان) رک به «عیون اخبارالرضا»: ج 1، صص 340 – 339. ناگفته نماند که نماند که در بازخوانی مناظرات امام رضا علیه‏السلام با ارباب ادیان،می‏توان به روشنی دید که سنت وقایع‏نگاری بی‏دقت کهن، سبب از میان رفتن پاره‏های مهمی از گفتگوها، و جایگزینی برخی مطالب بی‏ربط شده است. به عنوان مثال، موضوع مناظره‏ی امام رضا علیه‏السلام با یک روحانی زرتشتی، علی‏القاعده باید حول محور ثنویت و توحید، ازدواج بین محارم و امثالهم باشد که در طول دوران اسلامی مورد چالش بوده‏اند؛ در حالی که در گزارش این گفتگو، کم‏ترین اشاره‏ی به این موضوعات نیست و بر عکس عملا مناظره‏ی امام علیه‏السلام با موبد زرتشتی، به شکلی تصنعی در چند سطر خلاصه شده است. نیز در شرح مبسوط مناظرات با جاثلیق مسیحی و رأس ‏الجالوت یهودی، پاره‏ای اشکالات مهم به چشم می‏آید که جملگی حکایت از بی‏دقتی راویان و ناقلان دارد؛ تا به آن حد که مرحوم شیخ صدوق، نویسنده‏ی عیون اخبارالرضا و نیز مترجمان این کتاب در مواردی ناگزیر از تذکر و تصحیح مطالب شده‏اند.