زمان مطالعه: < 1 دقیقه
گوهر افشان کن ز جان ای دل که میدانی چه جاست++
مهبط نور الهی روضهی پاک رضاست
در دریای فتوت گوهر کان کرم++
آن که شرح جود آباء کرامش هل اتاست
قبهی گردون ندارد قدر خاک درگهش++
یا رب این فردوس اعلی یا مقام کبریاست
مقتدای شرق و غرب و پیشوای بر و بحر++
خود چنین باشد کسی کو نور پاک مصطفاست
قبهی پر نورش از رفعت سپهر دیگری است++
و اندرو ذات پر انوارش، چون مهر اندر سماست
طاعت صد ساله گر باشد به وزن کوه طور++
چون کند ایزد تجلی بیهوای او هباست(1)
1) ابنیمین فریومدی.