امام علیهالسلام روش ویژهای در تبلیغ دارد، و با این که مأمون و وزیرش فضل بن سهل با گماردن جاسوس، رفتار و گفتار آن حضرت را، بطور دقیق زیر نظر قرار داده، و آزادی عمل را از امام علیهالسلام سلب کرده بودند، با این همه در برخی از موقعیتهای حساس، مردم را بر تباهی حکومت و فساد دستگاههای وابسته به آن آگاه میفرمود، و از جمله این موارد پذیرش ولایتعهدی مأمون به صورت مشروط بود، زیرا چنان که گذشت با مأمون شرط فرمود، که امر و نهی نکند، و کسی را به کاری نگمارد، و از کار برکنار نفرماید، و در امور حکومت به هیچ روی مداخله نکند، و این عمل امام علیهالسلام بیانگر عدم صلاحیت حکومت برای همکاری و موجب پیدایش پرسشهایی در این باره بوده است.
آری این بود داستان ولایتعهدی امام رضا علیهالسلام و من کوشش کردهام، در شرح این قضیه و بیان جنبههای مختلف و نکات مبهم آن، به تاریخ وفادار باشم، و در خلال این همگامی هیچ هدفی را دنبال نکردهام جز تبرئه ساحت مقدس امام علیهالسلام از برخی شوایب تهمت که احیانا بعضی متعرض آنها شده، و در فهم مطالب تاریخ، به متون اخبار اکتفا کردهاند، بدون این که عناصری را که در بررسی و درک وقایع تاریخی ضروری است، در نظر گیرند این عناصر عبارت است از ارزیابی شرایط عمومی جامعه، در نظر گرفتن اوضاع سیاسی حکومت، و ملاحظه عوامل مؤثر اجتماعی که غالبا میان آنها و اوضاع، و همچنین اقداماتی که حکومت ناگزیر از انجام دادن آنها میشود، رابطه وجود دارد، و چه خوب است سرگذشتهای مفصل تاریخی پس از تحلیل وقایع و ارزیابی شرایط زمان، مورد مطالعه قرار گیرد زیرا در این صورت است که غبار شبهه و ابهام از چهره بسیاری از وقایع و حوادث زدوده میشود، و در نتیجه نظریات ما درباره رویدادهای تاریخی بیشتر به واقع و حقیقت، نزدیک خواهد شد.