جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

روش اخلاقی و انسانی امام

زمان مطالعه: 7 دقیقه

اخلاق، یکی از عناصر مهم شخصیت انسان است، و کاشف کیفیت ذات، و حاکی درون او است، و درجه رسوخ ایمان را در او نشان می‏دهد.

امام رضا علیه‏السلام به اخلاقی عالی و ممتاز، آراسته بود، و بدین دوستی عام و خاص را، به خود جلب فرموده بود، همچنین انسانیت آن حضرت، یگانه و بی‏مانند، و در

حقیقت تجلی روح نبوت، و مصداق رسالتی بود که خود آن حضرت، یکی از نگهبانان و امانت‏داران و وارثان اسرار آن، به شمار است.

از ابراهیم بن عباس صولی نقل شده، که گفته است:

من ابی‏الحسن الرضا علیه‏السلام را هرگز ندیدم در سخن گفتن، با کسی درشتی کند.

من ابی‏الحسن الرضا علیه‏السلام را هرگز ندیدم سخن کسی را پیش از فراغ از آن، قطع کند.

و هرگز درخواست کسی را، که قادر به انجام دادن آن بود، رد نفرمود.

و هرگز پاهای خود را، در جلو همنشین، دراز نمی‏کرد.

و هرگز در برابر همنشین تکیه نمی‏داد.

و هرگز او را ندیدم، که غلامان و بردگان خود را بد گوید.

و هرگز او را ندیدم، که آب دهان اندازد.

و هرگز او را ندیدم، که قهقه کند، بلکه خنده‏اش تبسم بود.

و هنگامی که مجلس او از مردم خالی، و سفره‏ی غذا انداخته می‏شد، همه غلامان و بردگانش، حتی درباران و میرآخور را، به دور سفره غذا می نشانید.

تا آن جا که می‏گوید: هر که بگوید در فضیلت، کسی را مانند او دیده، از او باور نکنید(1)

مهمانی بر آن جناب وارد شد، و تا پاسی از شب گذشته، نزد آن حضرت نشسته بود و سخن می‏گفت، در این میان چراغ به هم خورد، مرد برای اصلاح آن دست دراز کرد، امام علیه‏السلام او را از این کار بازداشت، وخود به اصلاح چراغ پرداخت، و سپس فرمود: ما گروهی هستیم که هرگز مهمان را به کار وانمی‏داریم(2)

در مناقب ابن شهرآشوب است که: امام رضا علیه‏السلام وارد حمام شد، مردی که آن حضرت را نمی‏شناخت، به او گفت بدن مرا مالش ده، امام علیه‏السلام شروع به مالش بدن او فرمود و هنگامی که مردم آن مرد را متوجه کردند، و حضرت را شناخت با پریشانی شروع به عذرخواهی و پوزش کرد، اما امام علیه‏السلام همچنان به مالش بدن او ادامه، و او را

دلداری می‏داد(3)

در مراتب فروتنی آن حضرت، محمد بن فضل گفته است: امام رضا علیه‏السلام به یکی از غلامان خود در روز عید فطر، که برای آن حضرت دعا می‏کرد فرمود: تقبل الله منک و منا(4) سپس آن حضرت برخاست، و چون روز عید قربان فرارسید، امام به او فرمود: ای فلان، تقبل الله مناومنک(5) محمد بن فضل گفته است، به آن حضرت عرض کردم، ای فرزند پیامبر در عید فطر چیزی فرمودی و در اضحی چیزی دیگر؟ امام فرمود: بلی، من در روز فطر گفتم تقبل الله منک و منا زیرا او همان کاری را که من به جای آورده بودم، انجام داده بود، و هر دو در عمل مشابهت داشتیم، و در روز قربان، به او گفتم: تقبل الله منا و منک زیرا برای ما مقدور است، که اعمال اضحی را برگزار کنیم، و شاید او نتواند به جای آورد، در این صورت عمل او غیر از عمل ما خواهد بود(6)

آری، امام رضا علیه‏السلام رسالت اخلاقی خود را این گونه نمایان می‏سازد، و نشان می‏دهد که این شیوه پیمبرگونه‏ای است، که می‏توان بدان به اوج کمالات انسانی رسید، و به سوی بلندای عظمت واقعی گام برداشت، و به همین اخلاق و رفتار است، که می‏توان اصالت و عمق ایمان و علو ذات و بلندی مقام انسان را شناخت.

امام رضا علیه‏السلام نظریه اسلام را، در باره روابط میان انسانها، که برادران یکدیگرند، با برخی اعمال خود، که تراویده از رفتار یک انسان حقیقی است، بیان می‏فرماید، آن چنان که می‏توان دریافت، که اسلام از نظر حفظ حقوق جامعه، و رعایت شرف انسانی، هر گونه امتیاز طبقاتی، و هر نوع برتری‏جویی فردی و اجتماعی را لغو کرده است و تنها تفاوتی که درنظر گرفته است، فرمانبرداری خدا و نافرمانی اوست.

مردی به امام علیه‏السلام عرض می‏کند: به خدا سوگند، در روی زمین، از حیث نسب کسی از شما برتر نیست.

امام علیه‏السلام به آن مرد فرمود: تقوا به آنان برتری داد، و فرمانبرداری خدا، آنان را بدان

پایه و مقام رسانید(7)

دیگری به آن حضرت عرض کرد: به خدا قسم تو بهترین مردم هستی.

امام علیه‏السلام به او فرمود: ای فلان سوگند مخور، بهتر از من کسی است، که برای خدا فرمانبردارتر، و از نافرمانی او پرهیزگارتر باشد، به خدا سوگند این آیه نسخ نشده است که:… و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان أکرمکم عندالله اتقاکم…(8)

اباصلت گفته است، از آن حضرت پرسیدم: ای پسر پیامبر خدا، این چیست که مردم از شما نقل می‏کنند؟

امام فرمود: مگر چه می‏گویند؟

گفتم: می‏گویند شما ادعا می‏کنید، که مردم بردگان شمایند!

امام علیه‏السلام سر به آسمان برداشت و گفت: خداوندا! تو آفریننده آسمانها و زمین، و دانای آشکار و نهانی، تو گواهی که من هرگز این را نگفته‏ام، و نشنیده‏ام کسی از پدرانم هرگز چنین چیزی گفته باشد، و تو دانایی به ستمهایی که این امت، بر ما روا داشته‏اند که این هم یکی از آنهاست.

پس از آن رو به من کرد و فرمود: ای عبدالسلام، اگر مردمان آن چنان که می‏گویند، همه بردگان ما هستند ما آنها را از چه کسی خریده‏ایم؟

گفتم: ای فرزند پیمبر خدا، راست فرمودی.

سپس فرمود: ای عبدالسلام آیا دوستی ما را که خداوند عزوجل واجب فرموده، تو هم مانند دیگران انکار می‏کنی؟

گفتم: پناه می‏برم به خدا، بلکه من ولایت شما را اقرار دارم(9)

امام علیه‏السلام این تهمت و نسبت مغرضانه را، که دشمنان می‏خواستند، بدین وسیله مهر آنان را از دلها، بزدایند نفی فرمود و آن را از جمله ستمهایی شمرد، که امت در حق آنان روا داشته است، زیرا ائمه علیهم‏السلام همه مردم را از لحاظ حقوق اجتماعی، یکسان و برابر می‏دانند، جز حق ولایت، که خداوند آنان را، بدان مخصوص داشته است، و دیگران

نمی‏توانند آن را برای خود ادعا کنند، و جز حق طاعت و فرمانبرداری، که خداوند خالصانه‏ترین آن را ویژه خود گردانیده، و آن را وسیله ترفیع درجات بندگان، در نزد خود و میان مردمان، قرار داده است، و در غیر این دو، همه برابر و بندگان خدایند، و همگی از یک پدر، و یک مادر، به وجود آمده‏اند، و پروردگار آنها نیز یکی است.

عبدالله بن صلت، از مردی از اهالی بلخ روایت کرده است که:

گفته است: من در سفر امام رضا علیه‏السلام به خراسان، در خدمت او بودم، یک روز دستور فرمود سفره‏ی غذا اندازند، در کنار سفره، همگی غلامان آن حضرت از سیاهان و غیر آنها، گرد آمدند. من به آن جناب عرض کردم، فدایت شوم، کاش برای اینها، سفره جداگانه‏ای انداخته می‏شد، امام علیه‏السلام فرمود: پروردگار ما یکی است، پدر و مادر ما هم یکی است و پاداش هم به کردار است.(10)

بنابراین امام علیه‏السلام هیچ تفاوتی میان خود، و بردگان و غلامان خویش جز به کردار نمی‏بیند، و به غیر از عمل، همه امتیازات و نابرابریهایی که مربوط به حقوق اجتماعی می‏باشد، منتفی است و همگی در این امور، برابر و یکسانند زیرا همه مخلوق خدایند، و پدر آنها آدم، و آدم از خاک آفریده شده است.

هنگامی که مشاهده می‏کنیم، امام علیه‏السلام بر سر سفره غذا، همگی بردگان و غلامان و حتی دربان و میرآخور را در کنار خویش می‏نشاند در می‏یابیم که این گونه رفتار، برای این است که به امت، درس انسانیت و فضیلت آموزد، و شرف و کرامت انسانی را پابرجا و استوار کند و نظریه اسلام را، در روشی که باید هر انسان، با برادر انسانش داشته باشد، عملا نشان دهد، زیرا لازمه بلندی مقام، و علو مرتبه، این نیست که انسان دیگری را که پایین دست اوست، تحقیر کند، یا پستی شخصیت و زبونی او را، گوشزدش سازد، هر چند او بنده و برده‏ای زرخرید باشد، بدیهی است چنین روشی، سبب ایجاد عقده و اختلاف طبقاتی می‏شود، و شکاف میان افراد جامعه را عمیقتر می‏کند، و کینه‏ها و دشمنیها را بر می‏انگیزاند و امت را به دسته‏هایی جدا و گریزان از یکدیگر، تبدیل می‏سازد.

این که اسلام از نظر حقوق اجتماعی، قانون برابری و مساوات را، میان افراد امت

برقرار ساخته، برای این است که کرامت انسانی را، به او بازگرداند، و او را از قید و بند زندگی طبقاتی، که در حقیقت حیات جاهلی، و بازمانده دورانهای کهن بشری است، رها و آزاد سازد، چنان که خداوند متعال فرموده است:… ان أکرمکم عندالله أتقاکم…(11) یعنی گرامیترین شما نزد خداوند، پرهیزگارترین شماست، و هم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود است: «کلکم من آدم و آدم من تراب» یعنی: همه از آدم پدید آمده‏اید، و آدم از خاک است. و همچنین فرموده است «لافضل لعربی علی أعجمی الا بالتقوی» یعنی: عرب را بر عجم هیچ‏گونه برتری نیست، جز به پرهیزگاری.

از ابراهیم بن عباس صولی نقل است، که گفت: شنیدم علی بن موسی الرضا علیه‏السلام می‏فرمود:

برای سوگند خود، بنده‏ای آزاد می‏کنم، و من چنین سوگندی نمی‏خورم مگر این که بنده‏ای را آزاد و پس از آن همه دارایی خود را در راه خدا انفاق می‏کنم، سوگند می‏خورم به قرابتی که با پیامبر خدا صلی الله علیه و آله دارم، اگر کسی گمان کند، من بهتر از این هستم (اشاره به یکی از غلامان سیاه خود فرمود) درست نیست، مگر این که من عمل شایسته داشته باشم، تا این بهتر از او باشم(12)

امام علیه‏السلام اخلاق اصیل اسلامی را، بدین گونه برای ما تعریف می‏کند، و روشی را که باید برای حفظ شرف انسانی، و از بین بردن امتیازات طبقاتی، اختیار کرد تعیین می‏فرماید، اما عمل شایسته، از قانون مساوات و برابری بیرون است، چنان که امام علیه‏السلام خویشی خود را با پیامبر خدا، مایه امتیاز و برتری او، بر غلام سیاه خویش نمی‏داند، مگر این که قرابت، با عمل شایسته همراه باشد، تا موجب فضیلت و امتیاز شود.

از یاسر خادم نقل شده، که گفته است:

ابوالحسن الرضا علیه‏السلام به ما فرمود، اگر هنگامی که مشغول خوردن خوراک هستید، مرا بالای سر خود، ایستاده دیدید از جای برنخیزید، مگر این که از خوردن، فارغ شده باشید. و بسا که آن حضرت، تنی چند از ما را طلب می‏فرمود، و گفته می‏شد که مشغول غذا خوردن هستند و امام علیه‏السلام می‏فرمود، آنها را رها کنید، تا فارغ شوند.

نادر خادم گفته است: هرگاه یکی از ما، مشغول خوراک بود، تا از خوردن دست نمی‏کشید کاری به او رجوع نمی‏شد(13)

اینها نمونه‏های عملی چندی است، از مرتبه اخلاق و درجه انسانیت آن حضرت و میراثی است پاکیزه، با شمیم خیر و رحمت، که از جد بزرگوارش، رسول اکرم صلی الله علیه و آله به او رسیده است، پیامبر عالیقدری که، اخلاق را زیور و هدف رسالت خود قرار داده و فرموده است: بعثت لاتمم مکارم الأخلاق(14)، آری این همان میراث اصیل انسانی است، که ملتها باید از آن نیرو گیرند، و پایه‏های مجد و عظمت خود را، بر آن قرار دهند، و دوام و بقای خود را به وسیله آن تضمین کنند.


1) عیون اخبارالرضا ج 2 ص 184.

2) کافی ج 6 ص 203.

3) مناقب آل ابی‏طالب ج 4 ص 362.

4) یعنی خداوند از تو و ما بپذیرد.

5) خداوند از ما و تو بپذیرد.

6) کافی ج 4 ص 181.

7) عیون اخبارالرضا ج 2 ص 226.

8) حجرات /13 یعنی: ما شما را ملتها و قبیله‏ها قرار دادیم، تا یکدیگر را بشناسید، بی‏شک گرامیترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست.

9) عیون اخبارالرضا ج 2 ص 174.

10) کافی ج 4 ص 23.

11) حجرات /13.

12) عیون اخبارالرضا ج 2 ص 237.

13) کافی ج 6 ص 298.

14) یعنی به پیامبری برانگیخته شدم، تا فضیلتهای اخلاقی را تمام گردانم.