از زمانی که علم کلام و جدل، در میان مسلمانان پدید آمد، و بر اثر مباحث آن، وحدت مسلمانان در تفسیر بسیاری از مسائل اعتقادی که پایههای اساسی مکتب اسلام، به شمار میروند، از میان رفت، موضوع رؤیت خداوند یکی از همین مباحث کلامی بوده، که میان مذاهب مختلف اسلام درباره آن اختلاف نظر واقع شده است.
نظریه اهلبیت علیهمالسلام در مسأله رؤیت، کاملا با توحید اصیل، که اسلام پیامآور آن است، همآهنگ میباشد زیرا امکان دیدن خدا را با چشم سر، که موجب اعتقاد به محدودیت اوست، نفی میکند. و آیاتی را که مشعر بر امکان رؤیت است، مانند آیه شریفه وجوه یومئذ ناضرة، الی ربها ناظرة(1) و قول خداوند متعال… کلا انهم عن ربهم یومئذ لمحجوبون(2) و آیه مبارکه… و جاء ربک و الملک صفا صفا(3) و آیات دیگری که بر این معنا
اشعار دارد، امام علیهالسلام آنها را متناسب با سیاق آیات، تفسیر و بیان میفرماید، که معنای قول خداوند متعال، در آیه… الی ربها ناظرة، این است، که رخسار آنان درخشان است، و منتظر پاداش پروردگار خویشند، و به عطا و بخشش او چشم دوختهاند، و معنای آیه دوم این است که آنان از ثواب پروردگار خویش محجوب و محرومند، زیرا نمیتوان گفت که خداوند در مکانی است، که از دید بندگانش، محجوب و مستور است، و در آیه سوم آن که به آمدن توصیف شده، واژه «أمر» است، یعنی و جاء امر ربک (فرمان پروردگارت آمد) برای این که آمدن و رفتن، به خداوند نسبت داده نمیشود، و اینها از صفات مخلوقات است، و اتصاف او بدین صفتها که مستلزم خلو مکان از اوست، محال میباشد، تعالی عن ذلک علوا کبیرا (و خدا بسیار برتر از این سخنهاست).
آری آیات قرآنی که موهم امکان رؤیت است، به همین نحو به صورتی که با سیاق آیه مناسبت دارد، توضیح و تفسیر شده است، و این گونه تفسیر، که در آن مناسبت سیاق آیه رعایت شده، از مفاد و معنایی که آیه در آن ظهور دارد، دور و بیگانه نیست، زیرا در این گونه موارد، نمیتوان ظهور آیه را، در معانی الفاظ و حروف آن، منحصر کرد بلکه ناگزیریم غیر از آنچه الفاظ و حروف بر آن، دلالت دارد، جهات مختلف موضوعی را که آیه برای بیان و توضیح آن نازل شده در نظر گیریم.
1) قیامت /23 یعنی: رخسارهایی در آن روز شکفته و به سوی پروردگارشان نگران است.
2) مطففین /45 یعنی: چنین نیست که میپندارند آنها از معرفت پروردگارشان محجوب و محرومند.
3) فجر /22 یعنی: آن هنگام فرمان پروردگار تو و فرشتگان صف در صف (به عرصه محشر) آیند.