در قرآن آیاتی است که ظاهر آنها گویای این است که خداوند مانند انسان دارای اعضا و جوارح است که به وسیله آنها نیاز خود را برطرف میکند، چنان که در آن جا که خداوند شیطان را پس از امر به سجده بر آدم و خودداری او مخاطب قرار میدهد، میفرماید: ما منعک أن تسجد لما خلقت بیدی(1) و همچنین در آن جا که فرموده است یوم یکشف عن ساق و یدعون الی السجود(2) اما امام علیهالسلام دست را به قدرت تفسیر میکند و میفرماید، آیه شریفه به این معناست که: چه چیز تو را باز داشت را به قدرت تفسیر میکند و میفرماید، آیه شریفه به این معناست که: چه چیز تو را بازداشت از این که سجده نکنی بر چیزی که من آن را به قوت و قدرت خود آفریدم، بنابراین چنان که از ظاهر آیه تصور میشود، خدا دارای دست یا پا یا چشم یا اعضایی از اینگونه که او را مانند انسان محدود کند نیست، و آنچه از این قبیل در نصوص آمده باید به معنایی که متناسب با تنزیه حق تعالی از آنچه ذات مقدس او منزه است تأویل شود. امام علیهالسلام ساق را در آیه شریفه به حجابی از نور تعبیر و آیه را چنین تفسیر میکند که هنگامی که حجاب برداشته میشود مؤمنان به سجده میافتند، و پشت منافقان سخت میشود و قادر به سجود نمیشوند.
امام علیهالسلام برای دریافت مقاصد کتاب خدا، این گونه، طریق امن و روش سالم و بیخطر را برای ما که میخواهیم آیات قرآنی را با امانت و تدبر تفسیر کنیم، ترسیم میکند.
نکتهای که باقی مانده این است که برخی روایات مشتمل بر تفسیر بعضی آیات که از امام رضا علیهالسلام نقل شده، به علت عدم سلامت راویان آنها از قدح، در صحت آنها مناقشه و گفتگو است، ولی آنچه در این باره با اطمینان میتوان گفت، این است که عدم اشتمال این روایات در تفسیرها و تأویلاتی که دارند بر آنچه مخالف مذهب اهلبیت علیهمالسلام است ظن بر صحت انتساب آنها را به معصوم تقویت میکند، اضافه بر این بعید به نظر میرسد که راویان در چنین مواردی که دروغ بستن هیچ سودی به حال آنها ندارد، به امام افترا بندند، و دروغپردازی کنند، بویژه در تفسیر آیاتی همانند آنچه گذشت. از این رو ملاحظه می شود که مفسران در تفسیرهای خود از قرآن، به این روایات و نظایر آنها، اعتماد کردهاند ولی اگر چنین روایاتی با روایت صحیحتری تعارض و برخورد کند طرح میشود، و روایاتی را که صحیحتر و با اصول مذهبی متفق و هماهنگ است اخذ میکنند.
بلی روایاتی که مشتمل بر تفسیر آیه است به گونهای که موجب پدید آمدن اثر شرعی است، و یا این که روایت مذکور در مقام بیان حکم شرعی است. در اینگونه موارد باید بر صحت آن تفسیر و یا تأویلی که از پیامبر خدا صلی الله علیه و اله یا اهلبیت او علیهمالسلام وارد شده وثوق حاصل شود، و راویان آنها از طعن و قدح مصون باشند.
1) ص /75 یعنی: چه مانع شد که سجده نکنی به آنچه به دو دست (قدرت) خویش آفریدم.
2) قلم /42 یعنی: که پرده برداشته میشود و به سجده خوانده میشوند.