جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

در کنار پدر

زمان مطالعه: 2 دقیقه

مفضل بن عمر گوید: به محضر امام کاظم علیه‏السلام رفتم؛ دیدم حضرت رضا علیه‏السلام را (که در آن هنگام خردسال بود) در بغل گرفته و می‏بوسد و بر شانه‏اش می‏نهد و به سینه‏اش می‏چسباند و خطاب به او

می‏فرمایند: پدر و مادرم به فدایت! چقدر خوشبو و زیبا هستی و برتری تو بر دیگران آشکار است.

به امام عرض کردم: فدایت شوم؛ به گونه‏ای محبت این کودک بر قلبم افتاده که قلب هیچ کس جز شما، مانند من سرشار از محبت او نیست.

فرمودند: ای مفضل! مقام این کودک نزد من، همچون مقام من در نزد پدرم می‏باشد.(1)

آن امام همام، بزرگ‏ترین خدمت علمی را به بشریت نمودند و در شرایط مناسب و محیط مساعد، کلیات و جزئیات علوم دین و مسایل جهانی را برای مردم تشریح فرمودند و آیات و اخبار و احادیثی را که از مکتب علوی تا موسوی تفسیر و تدریس نشده بود، در همه‏ی ابعاد اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بیان کردند. همچنین اساس وحدت اسلامی را روی وحدت علمی و اصول بینش دینی پایه‏گذاری نمودند و همین قدرت و نفوذ علمی و محبوبیت ایشان، موجب سعایت بد اندیشان گردید.

«ابوذکوان» که از راویان معروف است، می‏گوید: «ابراهیم بن عباس» گفته است که ندیدم کسی از حضرت رضا علیه‏السلام چیزی بپرسد و آن حضرت جوابگو نباشد؛ من هیچ کس را داناتر از ایشان به احوال

گذشته و آینده ندیدم. مأمون غالبا آن حضرت را به پرسش می‏آزمود و امام فورا جواب می‏فرمودند. عجیب‏تر آن که حضرت رضا علیه‏السلام با هر کس به زبان خود او تکلم می‏نمودند و چون در این باره از ایشان پرسش می‏شد، می‏فرمودند: امام باید به همه‏ی زبانها آشنا باشد.(2)

یکی از علمای معروف اهل تسنن به نام حاکم نیشابوری در شأن علمی حضرت رضا علیه‏السلام می‏نویسد:

حضرت رضا علیه‏السلام در مدینه در مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله در سن بیست و چند سالگی، در مسند فتوا می‏نشست و فتوا می‏داد.(3)

امام کاظم علیه‏السلام به پسران خود می‏فرمودند:

این برادر شما علی بن موسی الرضا علیه‏السلام عالم آل محمد صلی الله علیه و آله است؛ در مورد صحت دین و روش‏های خود از او بپرسید؛ آنچه را او به شما می‏گوید، فراگیرید و رعایت کنید.(4)

عرض کردم: این کودک همان است که بعد از شما عهده‏دار و صاحب امر امامت است؟

فرمودند: آری؛ کسی که از او پیروی کند، راه رشد و هدایت می‏پیماید و کسی که از او نافرمانی کند، به راه کفر رود.(5)


1) عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 60.

2) همان، ج 2، ص 554.

3) عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 40.

4) اعیان الشیعه، ج 2، ص 14.

5) عیون اخبار الرضا، ص 32.