جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

درماندگی هارون میان دو فرزندش

زمان مطالعه: 2 دقیقه

هارون یک نوع نفرت و انزجار نسبت به فرزندش امین، در وجود خود احساس می‏کرد، از این رو هنگامی که امین به بهانه کسب خبر از حال پدر، فرستاده‏ای را به خراسان، روانه کرده بود، هارون او را دستگیر و زندانی ساخت، این فرستاده در نهان، نامه‏هایی از امین برای فرماندهان و سران مردم در خراسان، به همراه داشت، که می‏بایست به محض این که هارون بمیرد، نامه‏ها را به آنها تسلیم کند، و این نامه‏ها متضمن اوامر و دستورهایی از امین که هارون بمیرد، نامه‏ها را به آنها تسلیم کند، و این نامه‏ها متضمن اوامر و دستورهایی از امین به عهده این فرماندهان و سران بود، که می‏بایست در آن هنگام به انجام برسانند، و غرض او از این اقدام، عزل برادرش مأمون از مقام کنونی بود، در حالی که این سمت را پدرش هارون، به او داده بود.

هارون کوشید فرستاده امین را وادار به اعتراف کند، که او حامل نامه‏هایی از امین، به سوی فرماندهان و سران است، ولی کوشش او سودی نبخشید، و فرستاده اقرار نکرد، بالاخره او را تهدید کرد، که اگر اعتراف نکند کشته خواهد شد، و نزدیک بود که این امر به مرحله اجرا درآید، که هارون مرد و او از زندان رها شد و توانست نامه‏ها را به صاحبان آنها برساند، و پس از آن سپاهیان پیمان هارون را با فرماندهان، نقض کردند… و حوادث دیگری که به دنبال آن روی داد.(1)

ما بزودی روشن خواهیم کرد که چگونه هارون، در ترکیب و تقسیم ولایتعهدی میان فرزندان خود، دچار حیرانی و سرگردانی شده است.

او پس از آن که از دو فرزندش امین و مأمون، برای وفاداری به تقسیم قدرت و حدود

حکومت که برای هر یک از آنها معین کرده بود، عهد و میثاق محکم و مؤکد گرفت، بدین هم بسنده نکرد، بلکه در موسم حج به مکه رفت، و از آنها خواست که هر کدام کتبا تعهد بسپارد، که بر پیمان و میثاق خود وفا کند و از آن نگذرد، و سپس از تمام کسانی که در آن موسم حج حضور داشتند خواست که نوشته‏ها را گواهی کنند، و پس از آن تعهدنامه‏های آنان را، در خانه کعبه آویزان کرد، تا کسانی که در این روز حضور نداشته‏اند، و پس از آن خواهند آمد، بر این نامه‏ها گواه باشند.


1) ابن‏اثیر ج 5 ص 134. و 135.