جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

دانش اندوز

زمان مطالعه: 2 دقیقه

صدیق کل امری‏ء عقله و عدوه جهله.(1)

دوست هر شخص عقل او و دشمنش نادانی اوست.

«امام رضا علیه‏السلام»

احمد بزنطی مدتی از زندگانی خود را با اعتقاد به مذهب واقفیة(2) سپری کرد و سرانجام لطف الهی شامل حالش شد و به سعادت شناخت امام زمانش نائل شد.

روزی بزنطی جهت حل مشکلات فکری‏اش خواست به محضر امام رضا علیه‏السلام شرفیاب شود؛ از اینرو حضرت مرکبی برای او فرستاد و تا پاسی از شب به دانش اندوزی از آن امام همام مشغول شد.

وقت خواب، حضرت به خدمتکار فرمود:

«جهت خواب، بستر شخصی مرا برای بزنطی بگستران.»

این اظهار محبت، بیش از اندازه در بزنطی مؤثر افتاد و مرغ خیالش به پرواز درآمد و با خود گفت:

«در دنیا بهتر از من کسی نیست؛ این منم که امام مرکب شخصی خود را برایم فرستاد و نیمی از شب تنها با من نشست و پاسخ سؤالات مرا داد و وقت خواب دستور داد تا بستر شخصی‏اش را برای من بگسترانند پس چه کسی سعادتمندتر از من در دنیا می‏باشد؟!»

بزنطی سرگرم خیالات واهی خویش بود که ناگهان امام رضا علیه‏السلام فرمود:

«ای احمد! از فخر بر حذر باش؛ هرگز آنچه را دیدی مایه‏ی فخر و مباهات خویش بر دیگران قرار مده.»

حضرت علی امیرالمؤمنین علیه‏السلام در ایام مریضی زید بن ‏صوحان(3) به عیادت او رفت و بسیار محبت و ملاطفت به او نمود و دست مبارکش را بر پیشانی وی گذارد و فرمود: ” مراقب باش تا فخر و مباهات ترا نگیرد. اینها را به خاطر تکلیف و وظیفه‏ای که بر من است، انجام دادم “.»(4)


1) تحف العقول ص 467 – عیون اخبار الرضا ج 2 ص 24.

2) در قصه شماره 2 شرح مذهب واقفیه (واقفه) گذشت.

3) تنقیح المقال ج 1 ص 466، در برخی روایت‏ها صعصعه بن‏ صوحان، برادر زید را ذکر نموده‏اند. بحار الأنوار ج 49 ص 49.

4) بحار الأنوار ج 49 ص 269 – 36 و عیون اخبار الرضا ج 2 ص 212.