امام رضا علیهالسلام در پاسخ پرسشکننده، تأکید میفرماید، که غیرممکن است انتخاب امام به نظر امت واگذار شود بیآن که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به فرمان الاهی او را تعیین کرده باشد، زیرا آگاهی بر حقیقت افراد، و اطلاع بر صفات مطلوبی که باید در امام باشد، امر غیرمقدوری است، و جز خداوند کسی بر نهان مردم و آنچه در دل دارند آگاه نیست.
امام میفرماید: آیا مردم حدود مرتبه امامت را میشناسد، تا بتوانند امام را برگزینند. بیشک قدر و مرتبه امامت بزرگتر، و شأن و منزلت آن والاتر و مقام و رتبه آن برتر و بالاتر و شناخت آن مشکلتر از آن است که خرد مردم به آن برسد، یا از طریق فکر و اندیشه بدان دست یابند، یا بتوانند کسی را به میل و اختیار خویش به امامت برگزینند، امامت، مقامی است که خداوند ابراهیم خلیل را پس از پیامبری بدان مخصوص داشت، و شرف خلت (دوستی) را پس از آن بدو ارزانی فرمود، و آن را در کلام مجید خود ستوده و فرموده است: انی جاعلک للناس اماما(1) ابراهیم با خوشحالی از این عرض کرد و من ذریتی(2) خداوند عزوجل فرمود لا ینال عهدی الظالمین(2) این آیه شریفه امامت هر
ستمکاری را تا روز رستاخیز، باطل کرده، و آن را در پاکان و غیرظالمان قرار داده است سپس خداوند عزوجل با قرار دادن این منصب در فرزندان پاک و برگزیدهاش، وی را گرامی داشته و فرموده است: و وهبنا له اسحق و یعقوب نافلة و کلا جعلنا صالحین و جعلناهم أئمة یهدون بأمرنا(3) از این رو امامت در میان فرزندان او پیوسته برقرار بوده، و از یکی به دیگری و از نسلی به نسلی منتقل شده، تا این که به پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله رسیده است، چنان که خداوند متعال در قرآن فرموده است ان اولی الناس بابراهیم للذین اتبعوه و هذا النبی و الذین أمنوا و الله ولی المؤمنین(4) و این مقام به آن حضرت اختصاص یافت سپس طبق سنتی که خداوند مقرر داشته است، به فرمان او، منصب امامت و پیشوایی امت به علی علیهالسلام واگذار، و پس از او به فرزندان پاک و برگزیدهاش منتقل شد، همان فرزندانی که خداوند آنان را به کمال علم و ایمان آراسته است، امام علیهالسلام سخنان خود را ادامه داد و فرمود: امامت رتبه انبیا وارث اوصیاست، امامت خلافت الاهی در روی زمین، و جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله است. بنابراین چنین خلافتی باید پس از پیامبر صلی اله علیه و اله و در کاملترین فرد، تحقق، پیدا کند، زیرا جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله پس از درگذشت او، همان جانشینی خدا در روی زمین است، و این جانشین ناگزیر باید به فرمان خداوند برگزیده شود، و در غیر این صورت چگونه کسی میتواند به شایستگی و صلاحیت فردی دیگر، که به حقیقت و واقع او آگاه نیست، برای تصدی این منصب حکم کند. علاوه بر این که رها کردن مردم به این که خودشان امام و پیشوا انتخاب کنند، بدون این که در این باره دستور قاطعی از جانب خداوند رسیده باشد، امری عاری از حکمت و مصلحت است و معنایی ندارد.
1) بقره /124 یعنی: (خداوند به ابراهیم فرمود) من تو را پیشوای مردم قرار دادهام (ابراهیم عرض کرد) از دودمان من (نیز امامانی قرار بده خداوند فرمود) پیمان من به ستمکاران نمیرسد (و تنها فرزندان پاک تو شایسته این مقامند).
2) همان.
3) انبیا /72 یعنی: و اسحق و علاوه بر او یعقوب را به او بخشیدیم و همه آنانی را مردانی شایسته و پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما مردم را رهبری کنند.
4) آلعمران /68 یعنی: سزاوارترین مردم به ابراهیم آنها هستند که از او پیروی کردند و این پیامبر و کسانی که (به او) ایمان آوردند و خداوند سرپرست مؤمنان است.