الإمام مخصوص بالعلم؛ موسوم بالحلم.(1)
علم و دانش توأم با حلم و بردباری مخصوص و نشانهی امام است.
«امام رضا علیهالسلام»
روزی عمر و بن هداب که اعتقادی به امامت امام رضا علیهالسلام نداشت، در مجلسی که خود ترتیب داده بود، رو به حضرت نمود و گفت:
«محمد بن فضل مسائل باور نکردنی از شما نقل میکند؛ او میگوید که شما به آنچه خدا نازل کرده آگاه و به هر زبانی میتوانید سخن بگویید.»
امام رضا علیهالسلام ضمن تأیید این مطلب، از حاضران خواست تا در هر زمینهای آنچه میخواهند بپرسند.
عمرو بن هداب گفت:
«قبل از هر چیز میخواهم آگاهی شما را نسبت به زبانهای ملل
مختلف امتحان کنم؛ از اینروست که از اهل روم، هند، فارس و ترک در مجلس گرد آوردیم.»
وقتی امام رضا علیهالسلام از آنها خواست که آنچه را میخواهند به زبان خودشان بپرسند و، هر کدام پرسشهایی مطرح کردند و حضرت به زبان خودشان پاسخ فرمود. در اینحال افراد حاضر در مجلس با شگفتی تمام اذعان نمودند که امام شیواتر از خود ایشان سخن میگوید.
سپس امام رضا علیهالسلام به عمرو بن هداب نگاهی کرد و فرمود:
«وقتی در خلال این پنج روز، دستت به خون یکی از ارحام خود آلوده شد، مرا تأیید خواهی نمود.»
عمرو گفت:
«جز خداوند متعال کسی از غیب خبر ندارد.»
حضرت رضا علیهالسلام فرمود:
«مگر خداوند متعال نفرموده است که او از غیب آگاه است و جز کسانی را که او بپسندد کسی را به غیب و نهان آگاه نمینماید.(2)
رسول خدا صلی الله علیه و آله و ما، وارثان او، از برگزیدگان الهی هستیم که خداوند متعال از غیب و نهانش ما را آگاهانید؛ آنچه را تاکنون به وقوع پیوسته و تا قیامت تحقق مییابد، میدانیم؛ اگر در این پنج روز آنچه را گفتم اتفاق افتاد، خواهی فهمید که رد کنندهی گفتهی خدا و رسول او میباشی
علاوه بر آنچه گفتم، به زودی به کوری چشم گرفتار شده و به جهت سوگند و دروغی که میخوری، به برص مبتلا خواهی شد.»
بعد از اینکه عمرو به همه آن بلاها گرفتار شد، وقتی سخن امام رضا علیهالسلام را به او گوشزد کردند، گفت:
«قسم به خدا در همان لحظه به وقوع آنچه او گفت، یقین نموده و صبر و بردباری را پیشهی خود ساختم.»(3)
1) تحف العقول ص 463.
2) جن: 27.
3) بحارالأنوار ج 49 ص 74 – 75.