جلوهی آفتاب صبحگاهی در دامنهی افق پرتو افکنده بود؛ زمزمهی مرغان با آهنگی شورانگیز از فراز شاخسارها به گوش میرسید؛ نسیم صبا در آغوش باغها و چمنها میوزید و گلهای رنگارنگ چون ستارگان بر روی سبزهزارها میدرخشیدند. گلی معطر در گریبان مادر میغنود؛ ستارهای زیبا در افق حیات میدرخشید؛ نور امامت یک بار دیگر زمین و زمان را منور میساخت و گیتی سراپا غرق در سرور و نشاط میگشت و مشتاقانه تولد مایهی دیگری از امید و سعادت و خوشبختی را به جهانیان نوید میداد.
خانهی دلها پذیرای مولود مبارکی شد و کودکی که حضرت امام
موسی کاظم علیهالسلام در انتظارش بود، با طلوع خود، جهان را منور ساخت. پدر او را میبوسید و میفرمود: پدر و مادرم فدای تو باد! چقدر خوشبویی! به زودی فضل تو بر همه آشکار میگردد.
ولادت امام رضا علیهالسلام پنج سال بعد از شهادت امام صادق علیهالسلام واقع شد و یکی از آرزوهای حضرت امام صادق علیهالسلام این بود که زنده باشد و نوهاش را زیارت کند؛ به همین جهت امام کاظم علیهالسلام میفرمایند: مکرر پدرم میفرمود عالم آل محمد صلی الله علیه و آله در صلب توست و ای کاش او را درک میکردم و حتما او همنام امیرالمؤمنین است(1)
1) زندگانی امام هشتم، صص 32 – 31 (و) سیرهی عملی اهلبیت، ص 7.