در یادداشتی از خود آن مرحوم چنین آمده است:
نیست علمی که مرا نیست در آن استقصا++
ای بسا گنج که خوابیده به ویرانهی ما است
او از همهی دانشهای ظاهری و باطنی بهرهی فراوانی داشت و معتقد بود که بعد از علم توحید و ولایت و احکام شریعت، که تعلم آن واجب است، به دست آوردن دیگر دانشها نیز لازم و پسندیده و ندانستن آنها ناپسند است – و مراد از حرمت برخی علوم و فنون، استعمال آنهاست، نه به دست آوردن و یادگیریشان؛ مانند علم سحر، که دانستن آن واجب کفائی است، ولی استعمالش حرام است.
مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی قدس سره در سال 1303 ه. ق به سبب پیشامدی که در رابطه با ظل السلطان، برایش رخ داد و مجبور شد حاکم را از راه تصرفات نفسانی تنبیه گرداند، از آن شهر رخت سفر بربست و در بیست و چهار سالگی، تنها، از اصفهان خارج شد و به عزم مشهد مقدس قدم به راه گذارد و این نخستین سفر او به آن شهر منور بود که به قصد زیارت مرقد مطهر حضرت سلطان اولیا، علی بن موسی الرضا علیهالسلام، صورت پذیرفت، لیکن در همان روزهای اول سفر، راه را گم کرده و نزدیک غروب آفتاب در کوه و بیابان سرگردان میشود. در این حال به حضرت ثامن الحجج علیهالسلام متوسل میگردد و عرضه میدارد: «مولای من! آگاهی که قصد زیارت تو را داشتهام، ولی در این وادی سرگردان شدهام. تو را
توانایی یاری و مددکاری من هست. از من دستگیری فرما!» پس از دقایقی خدمت حضرت خضر علیهالسلام مشرف میشود و به طریق ظاهر و باطن راهنمایی میگردد و در کمتر از چند دقیقه، هجده فرسنگ راه باقی مانده تا کاشان را به مدد مولا طی میکند و وارد شهر میشود.
توقف او در شهر مقدس مشهد، کمتر از یک سال طول میکشد، که تمام این مدت در حجرهای از حجرههای صحن عتیق رضوی – که گویا اطاق فوقانی در بازار سنگ تراشان بوده است – به ریاضت و تصفیهی باطن سرگرم بود. سپس به اصفهان بازمیگردد. به سال 1304 ه. ق بار سفر به سوی نجف اشرف بسته و مدتی نیز در آن جا به تحصیل علوم ظاهری و تزکیه نفس و ریاضت سرگرم گشته تا آن که دوباره به اصفهان بازمیگردد.
در سال 1311 ه. ق برای دومین بار به سرزمین مقدس رضوی سفر کرده و تا سال 1314 در آن شهر میماند. این سه سال را در مدرسهی حاج حسن و فاضل خان سکنا میگزیند، ولی برای اشتغال به امور معنوی، حجرهای نیز در صحن عتیق در اختیار خود داشت. در همین سفر، در مدتی بیش از یک سال، هر شب ختمی از قرآن مجید را در حرم امام رضا علیهالسلام قرائت میکرده و روزها در محضر علمای زمان، به کسب علوم ظاهر همت میگماشته است.
مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی – اعلی الله مقامه – در تمامی ساعات روز و شب برای برآوردن نیاز حاجتمندان و درماندگان آماده بود. فرزندش در این باره میگوید:
روزی عرضه داشتم: «خوب است برای مراجعهی مردم وقتی مشخص شود.» فرمود: «پسرم! لیس عند ربنا صباح و لا مساء؛ آن کس که برای رضای خدا به خلق خدمت میکند، نباید وقتی معین کند. پدرم در آغاز شبها پس از انجام فریضه به نگارش پاسخ نامهها و انجام خواستههای مراجعان مشغول و سپس مدتی به مطالعه میپرداختند. از نیمههای شب تا طلوع آفتاب به نماز
و ذکر و نوافل و تعقیبات سرگرم بودند. پس از طلوع خورشید اندکی استراحت میفرمودند و پس از آن تا ظهر به ملاقات و گفتگو با مراجعان و تهیه و ساخت دارو برای بیماران مینشستند. عصرها برای تدریس به مدرسه میرفتند و پس از آن نیز به پاسخگویی و رفع نیازمندی محتاجان و گرفتاران مشغول بودند و در تمام سال – به تفاوت ایام و اختلاف احوال – پس از طلوع آفتاب و یا ساعتی بعد از ظهر استراحتی کوتاه میفرمودند. پدرم با آن که به عبادت و مجاهدت و ریاضت و زیارت و اعتکاف در مکانهای متبرک سخت مداومت و مراقبت داشت، لیکن اظهار میفرمود: «روح همهی این اعمال، خدمت با اخلاص نسبت به سادات، ذریهی حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام است. و بدون آن اینگونه اعمال همچون جسمی بیجان میباشد و آثاری بر آنها مترتب نمیگردد.»