جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

بررسی مسأله‏ی ولایتعهدی از نگاه‏های گوناگون

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

پس از اصرار فراوان مأمون، امام ولیعهدی را که دومین مقام سیاسی بود، پذیرفتند تا موضع تشیع از درون زندان‏ها و شهادتگاه‏ها به دستگاه

خلافت منتقل شود. پذیرش این امر، از چند جهت می‏تواند مورد تأمل و بررسی قرار گیرد:

1. از نظر نفس زهد امام و بی‏اعتنایی ایشان به دنیا و شؤون آن. از این نظر امام از قبول آن خودداری می‏نمودند و حتی از سفر به خراسان و نشست و برخاست با مأمون نیز ناخشنود بودند؛ به طوری که مأموران دستگاه مأمون، امام را به اصرار و اجبار وادار به پذیرفتن اصل این سفر کردند.

2. از نظر زمینه‏های حیله‏گرانه‏ی سیاسی و این که مأمون از این پیشنهاد، غرض پاک و سالمی نداشت و این که برای عملی شدن این امر تا «خلیفة المسلمین» شدن امام، موانع بسیاری بود و به اصطلاح تا به عینیت رسیدن آن راه درازی بود، که امام نیز بر این امر به علم امامت و درک و اشراف بر جریان‏های سیاسی کشور آگاه بودند.

3. از نظر موضع اجتماعی شیعه و سادات در آن روز که از پذیرفتن این امر با شرایطی که امام تعیین نموده بودند، مصلحت سیاسی و اجتماعی شیعه را تأمین می‏کرد. از این منظر، بزرگانی همچون سید مرتضی و شیخ طوسی، نزدیک شدن و قبول ولایتعهدی را همانند با ورود امام علی بن ‏ابیطالب به شورای خلیفه‏ی دوم به منظور احقاق حق ارزیابی نموده‏اند.(1)


1) امام در عینیت جامعه، صص 59 – 58.