آری امام علیهالسلام اراده فرموده بود، که شکوه و معنویت عظیم نماز عید را بدان بازگرداند، و آن را از مظاهر فریب، و پیرایههای دروغ، که از سوی خلفای جور، بدان بسته شده بود، پاک سازد، همان حاکمانی که نماز را وسیله بسط قدرت و ایجاد حس هیبت و عظمت برای خویش در دلهای مردم، قرار داده بودند، البته نمازی را که امام علیهالسلام درصدد برآمد اصالت شرعی و صورت حقیقی را به آن بازگرداند، در نزد مردم زمان او شناخته و معهود نبود، بلکه پدیدهای ناگهانی و دلنشین بود، که احساسات مردم را به هیجان میآورد، و توجه آنها را به روش امام علیهالسلام در طرد سنتهای معمول و آیینهای مرسومی که خلفا پیروی میکردند جلب میکرد، و مردم در این لحظات از انقلاب روحی والایی برخوردار بودند، که ایمان را در دلهای آنها زنده میکرد،و آنان را از پدیدههای دروغین و نادرست دور میساخت.
بیشک این روش پیامبرگونه امام علیهالسلام دعوت آشکاری بود از امت اسلام، تا دستگاهی را که مستبدانه و خودسرانه بر ارواح و مقدرات آنها حکومت میکند، بشناسند و ارزیابی کنند، و هم اشارهای بود به نادرستی و بطلان اعمال حاکمان، و بالاخره بیانی بود از واقع احکام اسلامی، از این جاست که میبینیم فضل بن سهل نزد مأمون میشتابد، و او را از دشواری اوضاع باخبر وبرحذر میدارد، و او را بیم میدهد، که اگر امام را همین حالا از راه بازنگرداند، مردم شیفته و دلباخته او میشوند، وبرضد حکومت شورش خواهند کرد، مأمون هم هشدار فضل را میپذیرد، و نزد امام علیهالسلام میفرستد، و از او میخواهد که به خانهاش بازگردد.