جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

بردباری و شکیبایی امام

زمان مطالعه: 2 دقیقه

صلابت و استقامت امام علیه‏السلام در موقعیتهای سخت و دشواری، که موجب برانگیختن بحرانهای نفسانی و عاطفی است، برای ما آشکار می‏شود، هنگامی که مأمون آن حضرت علیه‏السلام را به خراسان احضار کرده بود، و امام علیه‏السلام برای وداع خانه خدا عازم مکه می‏شد، لحظه جدایی آن حضرت، از یگانه فرزندش ابی‏جعفر، محمد بن علی الجواد علیه‏السلام از جمله همین موقعیتهای دشوار است، که امام علیه‏السلام با آن برخورد کرد، ولی آن حضرت با دلی استوار و مطمئن به قضا و قدرالاهی، در برابر آن پایداری و شکیبایی فرمود.

امیة بن علی می‏گوید:

در سالی که ابی‏الحسن الرضا علیه‏السلام خانه خدا را زیارت کرد، و از آن جا عازم خراسان شد، من در مکه خدمت آن حضرت نشسته بودم، ابی‏جعفر محمدالجواد علیه‏السلام نیز همراه آن حضرت بود، در این هنگام امام رضا علیه‏السلام آخرین وداع خود را از خانه خدا، به عمل آورد، سپس به مقام ابراهیم علیه‏السلام آمد، و نماز گزارد، و ابوجعفر علیه‏السلام نیز بر دوش «موفق» شروع به طواف خانه کعبه کرد، و وقتی به حجرالاسود رسید، نشست، چون جلوس ابی‏جعفر علیه‏السلام طول کشید، موفق به او عرض کرد: فدایت شوم برخیز!

ابی‏جعفر علیه‏السلام فرمود: از این جا برنمی‏خیزم، تا آن‏گاه که خدا بخواهد و آثار اندوه در چهره آن حضرت نمایان بود. موفق نزد امام رضا علیه‏السلام آمد، و عرض کرد:

فدایت شوم، ابوجعفر در کنار حجرالاسود نشسته، و برنمی‏خیزد. امام رضا علیه‏السلام برخاست، و نزد اباجعفر آمد، و فرمود: فرزندم برخیز!

ابی‏جعفر علیه‏السلام گفت: نمی‏خواهم از این جا برخیزم.

امام رضا علیه‏السلام فرمود: آری برخیز فرزندم.

ابی‏جعفر علیه‏السلام گفت: چگونه برخیزم، و حال آن که مشاهده کردم، که خانه‏ی کعبه را آن چنان وداع کردی، که گویی دیگر به سوی آن باز نخواهی گشت.

امام رضا علیه‏السلام فرمود: برخیز فرزندم، پس از آن ابی‏جعفر علیه‏السلام برخاست.

آن حضرت، در زمان خلافت هارون، در برابر انواع ستمها و سختیها، تحمل و شکیبایی فرمود، حبس طولانی پدر و مصیبت او، مشاهده انواع شکنجه‏ها و عذابهایی که در این دوره به علویان وارد شد، و بالاخره سعایت ناجوانمردانه دشمنان او نزد

هارون، برای کشتن و از میان بردن او.

شکیبایی و بردباری آن حضرت،دردوره خلافت مأمون، و در برابر سیاست مرموز و مزورانه و پشت‏پرده او، بویژه پس از تفویض ولایتعهدی، درجه صبر و تحمل آن حضرت را، برای ما آشکار می‏سازد. با توجه به این که امام علیه‏السلام بخوبی می‏دانست، که مأمون در کردار و رفتارش با او، اخلاص ندارد، و آنچه درباره او می‏کند مجرد یک نمایش سیاسی است، که می‏خواهد با یک بازی ماهرانه، از طریق واگذاری ولایتعهدی، پایه‏های لرزان حکومت خود را استوار سازد.

روایت یاسر خادم برای ما آشکار می‏کند، که امام علیه‏السلام در دوران ولایتعهدی، تا چه اندازه، از ناراحتی و فشار درونی، رنج می‏برد، و تا چه حد از سوءرفتار مأمون و دستگاه او، دچار حزن و اندوه بود، و همه این تلخیها و ناراحتیها را امام علیه‏السلام با صلابت و صبر و سکوت تحمل می‏فرمود، یاسر خادم گفته است:

در روز جمعه، هنگامی که امام رضا علیه‏السلام از مسجد بازمی‏گشت، و عرق و غبار بر آن حضرت نشسته بود، دستهای خود را به آسمان بلند کرد، و می‏گفت، خداوندا! اگر فرج و رهایی من، از آنچه درآنم به مرگ است، شتاب فرمای، و همین ساعت آن را برسان.

آری او حجت خدا بر خلق است، می‏بیند که به حق عمل نمی‏شود، و باطل را جلو نمی‏گیرند، و خود هم قدرت حاکمیت ندارد، همین کافی است، که درجه صبر و تحمل آن حضرت، دانسته شود.