نادر پس از سرکوبی پادشاه طغیانگر گرجستان و شورشیان داغستانی، در رمضان سال 1148 ه. ق به ساحل رود ارس رفت و در دشت مغان اردو زد. آن گاه فرمان داد که همهی نمایندگان اعیان و رجال مملکت، کدخدایان، روحانیان، بزرگان و حکام به دشت مغان دعوت شوند. فرمان او اجرا شد و در نتیجه، جمعیتی عظیم در آن دشت گرد آمدند. برخی تاریخ نگاران شمار جمعیت را تا صد هزار نفر نوشتهاند، اما «پادری بازن» طبیب فرانسوی نادر شمار آنان را پانزده هزار تن نوشته است.
نادر بامداد نوروز با حضور افراد سپاه، نمایندگان شهرهای ایران و سفیر عثمانی، مجلس جشنی برپا ساخت. وی ابتدا برای نشان دادن قدرت خود و این که
اگر کسانی به مخالفت با او برخیزند، دچار چه سرنوشتی خواهند شد، چند تنی را به بهانههای مختلف به هلاکت رساند. آن گاه گفت:
من آنچه حق کوشش بود، به جای آوردم و مملکت را از تجاوز روس و عثمانی نجات بخشیدم و متجاسران افغان را نیز بر جای خود نشانیدم. اکنون نیاز به استراحت دارم و از شما میخواهم که طهماسب و یا فرزندش عباس را که هر دو زندهاند و یا هر کس دیگر را که مایلید به سلطنت برگزیند.
حاضران مجلس، که از منظور قبلی وی (یعنی رسیدن به سلطنت) نیک آگاه بودند، یک زبان، اظهار داشتند که جز خان افشار کس دیگری را شایستهی رسیدن به این مقام نمیدانند.
روز پنجشنبه چهار شوال 1148 ه. ق نادر تاجگذاری کرد و برای اعلام این واقعه، سفیرانی به استانبول، سنت پترزبورگ، مرکز حکومت روسیه، اعزام کرد.
نادر شاه پس از استقرار بر اریکه سلطنت، تصمیم به فتح قندهار گرفت. وی پس از تجهیز سپاه در رجب سال 1149 ه. ق با هشتاد هزار سپاه از راه ابرقو و کرمان عازم قندهار شد. محاصرهی این شهر پانزده ماه طول کشید و سرانجام در ذیحجهی 1150 ه. ق شهر به تصرف قوای نادر در آمد.(1)
1) همان؛ ص 18.