گذشته از این که مأمون موضوع ولایت عهدی را در مدینه با امام رضا علیهالسلام در میان نگذاشت، هنگامی که در مرو این موضوع را مطرح کرد، امام رضا علیهالسلام به تندی مخالفت و طرح مأمون را رد کرد. ابوالفرج در مقاتل الطالبین نوشته است که مأمون،
فضل بن سهل و حسن بن سهل را نزد امام رضا فرستاد و آنان موضوع ولایت عهدی را مطرح کردند و حضرت به سختی امتناع کرد. سرانجام آن دو نفر گرفتند: «این کار اختیاری نیست، ما مأموریم که اگر نپذیری، همین جا گردنت را بزنیم.» باز هم امام نپذیرفت، مأموران نزد مأمون رفتند و موضوع را باز گفتند. مأمون خود با حضرت گفت و گو کرد و امام را به قتل تهدید کرد. او خطاب به امام گفت: «چرا نمیپذیری؟ مگر جدت علی بن ابیطالب در شورا شرکت نکرد؟!(1) سرانجام امام رضا علیهالسلام تحت فشار و تهدید به قتل، ولایت عهدی را پذیرفت.
1) میخواست بگوید این کار با سنت خاندان شما نیز سازگار است و حضرت علی علیهالسلام نیز در شورا شرکت جست و در امر انتخاب خلیفه دخالت کرد؛ یعنی حضرت علی علیهالسلام از حق خود گذشت و تسلیم روزگار شد.