در این جا موردی وجود دارد، که میتوان گفت موجب برآشفتن امام علیهالسلام علیه یکی از سران واقفیان شد است، و این خود هشدار صریحی است، به آنانی که این فتنه را برپا کرده، و به آن دعوت کردهاند، از بطائنی نقل شده که گفته است:
به ابیالحسن (موسی بن جعفر علیهالسلام) عرض کردم: پدرت ما را از جانشین پس از
خودش خبر داده کاش شما هم خبر میدادی. بطائنی گفت، امام علیهالسلام دست مرا گرفت، و تکان داد سپس فرمود و ما کان الله لیضل قوما بعد اذ هداهم ختی یبین لهم ما یتقون…(1)
گویی امام علیهالسلام آینده را از نظر میگذراند، و به پایان کار این مرد و یاران او که افتادن در عمق پرتگاه ضلالت و گمراهی است مینگرد، سپس دست او را میفشارد، و آیهای از قرآن شریف را میخواند، که اشاره دارد به این که انحراف اینها پس از اتمام حجت بر آنان خواهد بود.
همچنین امام علیهالسلام به جنبش واقفیها، پس از درگذشت خودش، آشکارا اشاره میفرماید، و معتقدان به آن را سرزنش، و دین آنها را باطل و ضلالت، اعلام میفرماید، چنان که محمد بن سنان در روایت خود از آن حضرت گفته است: «بر ابیالحسن (موسی بن جعفر علیهالسلام) وارد شدم، و این یک سال پیش از آن بود، که به عراق فرستاده شود، و فرزندش علی علیهالسلام در حضورش بود.
امام علیهالسلام فرمود: ای محمد
عرض کردم: بلی
فرمود: در امسال جریانی روی خواهد داد از آن بیتابی مکن، سپس سر به زیر انداخت، و دست خود را بر زمین زد، پس از آن سرش را به طرف من بلند کرد و فرمود: یضل الله الظالمین و یفعل الله ما یشاء(2) عرض کردم: فدایت شوم، جریان چیست؟
فرمود: «هر کس در حق این فرزندم ستم، و امامتش را پس از من، انکار کند، همچون کسی است که در حق علی بن ابیطالب علیهالسلام ستم، و امامت او را پس از پیامبر صلی الله علیه و آله انکار کرده است.
از این سخن دریافتم، که امام خبر مرگ خود را به من میدهد، و به فرزندش دلالت میفرماید(3)»
1) تفسیر عیاشی ج 2 ص 115 – توبه /115. یعنی: خداوند پس از آن که قومی را هدایت کرد، دیگر گمراه نمیکند، تا آنچه را باید از آن بپرهیزند، برای آنها بیان کند.
2) ابراهیم /27 یعنی: و خداوند ستمکاران را گمراه میسازد (و لطف خود را از آنها برمیگیرد)، و خداوند هر کار را بخواهد و صلاح بداند انجام میدهد.
3) عیون اخبارالرضا ج 1 ص 32.