از تاریخ و روایات استفاده میشود، زمانی که کاروان امام رضا صلوات الله علیه به اهواز رسید، ظاهرا به لحاظ گرمی هوای تابستان و مشقّت سفر، کسالتی بر حضرت عارض شد.
از طرفی ابوهاشم جعفری که از اهالی ایدج (یکی از دهات اهواز) بود، شنید که حضرت رضا صلوات الله علیه به اهواز تشریف آوردهاند، وی می گوید: من از محل خود به اهواز آمم و خدمت امام صلوات الله علیه مشرّف شدم و خود را معرفی نمودم.
امام صلوات الله علیه به او فرمودند: برای من طبیبی حاضر کن.
من طبیبی را خبر نمودم.
وقتی طبیب آمد حضرت نام گیاهی را با مشخصات و نشانههای آن ذکر فرمودند و آن را از طبیب طلب نمودند.
طبیب گفت: به غیر از شما کسی را نمیشناسم که نام این گیاه را بداند. از کجا شما این گیاه را شناختهاید؟ در این فصل تابستان که این گیاه یافت نمیشود؟!
امام صلوات الله علیه فرمودند: پس کمی نیشکر بیاورید.
طبیب گفت: این یکی از آن گیاه اول شگفت آورتر است، چرا که تابستان اصلا موسم نیشکر نیست.
حضرت فرمودند: هر دو این گیاه در همین فصل تابستان یافت خواهد شد و به فلان محلی که خرمن گاه است بروید، در آنجا مردی سیاهپوش را مییابید، پس از او بپرسید که نیشکر و فلان گیاه در کجا است؟ او به شما خواهد گفت.
ابوهاشم میگوید: ما طبق دستور امام صلوات الله علیه به آن محل رفته و آن مرد را یافتیم و از او گیاه مخصوص نیشکر را مطالبه کردیم.
او که مقداری از آن دو گیاه را به عنوان بذر برای سال آینده نگهداری کرده بود به ما نشان داده و ما گرفتیم و به خدمت امام علیهالسلام برگشتیم.
طبیب از دیدن آن تعجب کرد که چگونه در این فصل این گیاهان پیدا شدند، سپس طبیب از ابوهاشم سؤال کرد: این شخص فرزند کیست؟
گفت: فرزند سید پیامبران است.
طبیب گفت: به راستی که این شخص والا مقام برخی از کلیدهای نبوّت را در دست دارد.
منظور اواین بود که آن حضرت داری معجزات نبوت و کارگشایی پیامبران است.(1)
1) بحارالأنوار: ج 49 ص 116، عوالم العلوم: ج 22 ص 230.